برادران شهید هاشمی |
امروز در یک سایتی به مطلب قشنگی برخوردم ، گفتم بنویسم تا شما هم بخونید. در تفحص شهدا،دفترچه یادداشت یک شهید 16 ساله پیدا شد که گناهان هر روزش را در آن یادداشت کرده بود. گناهان یک روز او عبارت بود از: 1.سجده نماز ظهر طولانی نبود. 2.زیاد خندیدم. 3.هنگام فوتبال شوت خوبی زدم که از خودم خوشم آمد. [ سه شنبه 92/5/29 ] [ 1:35 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
قصه رفتن کبوتر و دو پلاک و دو ساک خالی تو دلم دوباره گرفته زبیخیالی تو تو التماس نگاه کدام پنجرهای که نقش بسته نگاهم به طرح قالی تو شکوفههای نگاهم همیشه پژمرده است بدون عشق و صمیمیت شمالی تو به بام شهر، من امشب ستاره میکارم برای چشم گریزندهی غزالی تو همیشه مثل ستاره، بیا کنارم باش دوباره قصه رفتن و جای خالی تو [ یکشنبه 92/5/27 ] [ 1:27 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
ماه مبارک رمضان که فرا می رسد انگار حال و هوای دلمان جور دیگری می شود . وقتی می شنویم سی روز تمام بر سر سفره پروردگارمان میهمان هستیم و او که بزرگوار ترین است میزبان توست به خودت می بالی که سعادت داری بار دیگری برایش روزه بگیری، فارغ از حال و هوای مادیات دنیوی و حالا که این ماه رو به پایان است در همین آخرین ساعات باقی مانده این ماه خوب خدا غم عجیبی بر قلب و روحت سایه افکنده
آری ماه رمضان، ماه میهمانی خدا دارد از شهر و دیار ما رخت بر می بندد و تا سالی دیگر باز نخواهد گشت
نمی دانی آیا توفیق بودن در این ایام را دوباره خواهی داشت یا نه؟! نمی دانی خوب اما می دانی که از فضایل این ماه آن طور که باید بهره نجسته ایی و چه زود دیر می شود ...
درست همین لحظه است که حس می کنی حالت جور دیگری می شود انگار رفتنش را با همه وجودت احساس می کنی
آری آخرین سحر ماه مبارک فرا رسیده انگار همین دیروز بود که اومد و دلامون یه حال و هوای دیگه گرفت انگار همین دیروز بود که همه نشسته بودیم سر سفره ای که کارت دعوتش رو کریمی برامون فرستاده بود که حواسش همیشه به ما هست به مایی که اونقدر کوچیکیم و ناشکر که گاهی بزرگی های اونو با مخلوقاتش مقایسه می کنیم و به اشتباه در زمان سختی و مشکلات به جای یاری جستن از او دست به دامن بنده و مخلوقش می شویم . پرودگارا باز هم شرمسارم و باز هم به درگاه تو پناه آورده ام چرا که کسی را جز تو ندارم نمی دانم چگونه می توانم با بار گناهانی که بر دوش می کشم باز هم تو را بخوانم و خواسته هایم را با تو در میان بگذارم...
آری این روزها تو را و بخشش تو را کم دارم تو را که به فرشتگانت فرمان داده ای تا یک ماه تمام میزبانمان باشند و من و شاید هستند کسان دیگری چون من که راه را اشتباه رفته اند و گاهی فراموش می کنیم که او، همانیست که از همه کس به ما نزدیک تر است.
آری معبود من آمده ام به یاد تو بخوانم، آمده ام تا باورم کنی به عشق، آمده ام چراکه تنها تو را دارم و تنها از تو می خواهم
چون هنوز ایمان دارم با کوله باری از گناه تنها تویی که دستانم را در دست داری و چه آرامشی از این بالا تر می خوانمت معبود من
پروردگارا مرا ببخش اگر امسال نتوانستم ماه میهمانی تو را آن طور که باید درک کنم پروردگارا مرا ببخش اگر هنوز نیستم آن بنده ایی که باید باشم
خدایا ... خدایا حرف هایم بسیار است که بیشترشان چیزی جز شرمندگی ام بر درگاه تو نیست دلم بهانه می گیرد آغوش همیشه باز تو را باز برای به تو پناه بردن بهانه گرفته است دلم مرا بپذیر مرا که با همه بدی هایم عاشقانه دوستت دارم بپذیر می دانم ماه رمضان با همه خوبی هایش خواهد رفت اما تو که هستی تو که از رگ گردن به من نزدیک تری همیشه هستی همین جا، کنار من ...
پروردگارا توفیقمان ده تا بتوانیم عظمت میهمانی تو را دریابیم چرا که هر روزش توشه ای بوده است برای فردایمان پروردگارا توفیقمان ده تا از عیدی این روز بی نصیب نمانیم. آمین آمین آمین
[ پنج شنبه 92/5/17 ] [ 6:53 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
می رسد عید فطر و لطف خدا تاره می شودکم کم غـــروب ماه خـــــدا دیده میشود صــــد حیف از این بساط که برچیـــده میشود در این بهـــار رحمت و غفــــران و مغفرت خوشبخت آن کس است که بخشیده میشود
***** ذره ذرههای خاک، به نماز شکر ایستادهاند. سیل ملائکه روانند و هدیه در دست، فرود میآیند از آسمان. میهمانان خدا را گرامی میدارند در زمین و کرسیهای پاداش را آذین بستهاند در بهشت. خوشا به حال آنان که روزهی لبهاشان ذکر بوده است، روزهی دستهاشان خدمت، روزهی چشمهاشان اشک، روزهی پاهاشان توبه و روزهی قلبهاشان ایمان... ***** حس میکنم سبک شدهام؛ یک ماه پرواز در باغ ملکوت، یک ماه شستوشوی روح، یک ماه در محضر دوست بودن، شرایط پرواز را مهیا کرده است. به نماز میایستم و پنج تکبیر میزنم بر دنیا و هر آنچه مرا از نوازش نسیم رحمتت دور میسازد. میخواهم حسن ختام میهمانیات، ابتدای آشنایی تازهام با تو باشد. اکنون به مدد عبورم از باغ صیام، عطر گلهای تازه عبودیت را آن چنان در سر دارم که بیدارتر از همیشه، میبینمت. چه شیرین است طعم میوههای آسمانی تو، آن هنگام که دست بر قنوت نماز عید بر میداریم و تو را زمزمه میکنیم: «اللهم اهل الکبریاء و العظمة و اهل الجود و الجبروت و اهل العفو و الرحمة و اهل التقوی و المغفرة اسألک بحق هذا الیوم...» امروز، روز عیدی است که صالحان، چشم به راهش بودند؛ روز عید فطر؛ روز رهایی از همه رذایل و پلیدیها. امروز عید توست و عید هم سفرانت؛ عید مسافران بهشت که از جاده رمضان، به سرمنزل «عید فطر» رسیدهاند. ***** امام علی (علیهالسلام) فرمودهاند: «آگاه باشید که این روز، روزی است که خدا آن را برای شما عید قرار داده و شما را برای آن اهل قرار داده است. پس خدا را یاد کنید تا خدا نیز شما را یاد کند و دعا کنید و از او بخواهید تا بر شما مستجاب کند و زکات فطره خویش را بپردازید که آن سنت پیامبر شماست و واجبی از سوی خداست» (من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 517) [ پنج شنبه 92/5/17 ] [ 6:35 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
دوباره ماه خدا و بهار قرآن شد
رمضان، ماه بیبهانه با خدا بودن است و بی بهانه از خدا گفتن. آری، رمضان، ماه آشتی کردنهای بیبهانه با خداست.
دوباره وقــــت صـــفا دادن تن و جان شد دوباره شوق سحر در غروب هــم افطار دوباره موســـم شادی اهـــل ایمان شد دوباره وقت سفر شد به شهر خوبیها گه مه رمضـــــان مــــاه نزل قــــرآن شد دوباره بستن چشم و دهان ز هر خوردن دوباره بنده حق بـــر خـــدای مهمان شد دوباره خوانــدن یک آیه با ثـــواب تمـــام دوباره فصــــل مناجـات ورتل قـــرآن شد دوباره آمــده ماهی که یک شب قدرش برابری به هـــزار ماه عمــــر انسان شد دوباره آمـــده ماهی که در میـــانهی آن زشمس روی حسن(ع) خانه نورباران شد دوباره آمده ماهی که روی ماه علی(ع) خضاب خون ســر و عمــر او به پایان شد بـــدار مغتنم این فــــرصت گــــرانمایه که بسته دوزخ و جنت گشوده در آن شد
رمضان را دریابیم
خوشحال میشوم از این بابت که دوباره آمده است و من هم هستم که به استقبالش برخیزم. خوشحال میشوم که این امکان، یک بار دیگر برای من هم ایجاد شده است تا درکش کنم. خوشحال میشوم که اجازه یافتهام بار دیگر، روحم را، جسمم را و همه اعمالم را در دریای بیکران رحمت خداوند، از پلیدیها و زشتیها پاک گردانم. خوشحال میشوم که باز هم مجالی، راهی و بهانهای برای توبه و بازگشت بیش از پیش به آغوش پر مهر پروردگار برایم باز شده است... اما... اما ناراحت میشوم از این که نکند این ماه بیاید و من، باز هم قدرش را آن گونه که شایسته و بایسته است، ندانم. ناراحت میشوم که نکند این ماه بیاید و حکمت ثانیهها و لحظههای بیمانندش را درک نکنم. ناراحت میشوم که این ماه بیاید و برود و من، همچنان در کوچههای غفلت دنیای خویش سرگردان و حیران بمانم و از گام برداشتن به سوی خدا، ناتوان و درمانده... خدایا؛ کمکم کن، کمکمان کن، که ماه رمضان را پربارتر از گذشته بیابیم. کمکمان کن که به جای غوطهور ماندن در غفلتهای دنیای فانی، غرق در دریای بیکران حکمت و رحمت و مهر ماندگارت گردیم. [ پنج شنبه 92/4/20 ] [ 10:44 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
هشتم خرداد ، هشتمین سالروز درگذشت خادم الحسین (ع)، حاج ذبیح الله هاشمی، پدر بزرگوار شهیدان محمد و ابراهیم هاشمی، تسلیت باد.
آن گنج نهان در دل خانه پدرم بود هم تاج سرم بود و همی بال و پرم بود هرجا که زمن نام و نشانی طلبیدند آوازه ی نامش سند معتبرم بود
[ چهارشنبه 92/3/8 ] [ 5:29 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
دلا بایـــد به هــــــر دم یا علی گفت / نه هــر دم بل دمـــادم یا علی گفت به صـــــدق دل همیشـــه یاد او بود / به هر پیچ و به هر خم یا علی گفت دمــــی که روح در آدم دمیــــدنـــــد / ز جا بــــرخاســـت آدم یا علی گفت چو نوح از موج توفان ایمنی خواست / توسل جست و هر دم یا علی گفت عصـا در دســت موســی اژدها شد / کلیـــم آنجا مسلـــــم یا علی گفت نمیشـــد زنده جان مــــرده هــرگز / یقین عیسی بن مریم یا علی گفت رســـول الله شنید از پــــرده غیـــب / ندایی آمـــد آن هــــم یا علی گفت نـــزول وحی چـــون فــرمود سبحان / ملـــک در اولیـــــن دم یا علی گفت
کعبه، در پوست خویش نمیگنجد؛ از آمدن ابرمردی که دنیا انتظار دیدنش را میکشد. یا علی، تو آغاز شدی از خانهای که صاحبش تو را برای شگفتی تمام کائنات آفرید و همه آفریدگان از هر جای زمین آمدند تا تو را نظاره کنند. تا بدانند این مولود کیست که خداوند زادگاهش را خانه خویش قرار داده است. علی (ع) مرد یک زمان و یک زمین نیست تا در باور محدود واژهها بگنجد و در قالب قاب ادراک ناتمام آدمیان گرد آید. علی (ع) مفهوم گستردهای است که کلمات خاکی، یارای رسیدن به حریم ملکوتیاش را ندارند؛ چه اگر با این بضاعت اندک به آن حریم وارد شوند، جز خجلت و شرمساری، سهم دیگری نمیبرند. مگر میشود دریا را در سبو گنجاند و خورشید را در پس ذرهای بیمقدار پنهان کرد؟! طول نگاه و قامت اندیشه ما، کوتاهتر از آن است که ره به جایی برد که فرشتگان مقرب را به آن عرصه، راهی نیست. تاریخ، با همه گستردگیاش نمیتواند ظرف فضیلتهای ابوالفضایل قرار گیرد. آری؛ مردی گستره آفاق را روشن میکند که شجاعتش، شجاعت تمام شجاعان را بیرنگ میکند... کودکی خواهد خندید که عدالت را تفسیری عاشقانه خواهد کرد... کسی سکوت کعبه را خواهد شکست، که روزی بر بلندای شانههای خورشید، با تبر معرفت، بتهای زمانه را خواهد شکست... کسی از پس دیوارهای باشکوه کعبه بیرون خواهد آمد که ذوالفقارش، هراس در دل شجاعان میاندازد... حکومتی متولد خواهد شد که دین و ولایت محمدی و عدالت سرمدی، ارکان استوار آن خواهد بود... اکنون، هنگامهی آمدن صاحب ذوالفقار است، حیدر کرار؛ میلادت مبارک، مولای من... [ جمعه 92/3/3 ] [ 9:11 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
سلام بر خرمشهر یاد و خاطره ی تمامی شهدای آزاد سازی خرمشهر بویژه شهید ابراهیم هاشمی گرامی باد
[ جمعه 92/3/3 ] [ 8:43 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
ویژگی های شهدای دفاع مقدس از منظر روایات یکى از تأثیرات دفاع مقدس بر فرهنگ مهدویت، الگوسازى براى نسل منتظر و یاوران حضرت می باشد. هر انقلاب، به یاران و همراهان فداکارى نیاز دارد تا به کمکهاى فیزیکى و معنوى آن، انقلاب را به پیش ببرند. حکومت جهانى حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف نیز از این قاعده مستثنا نیست و مسلماً به کمک یاران و همراهى مخلصانه نیاز دارد. روایات، ویژگیهاى خاصى براى یاران حضرت ذکر میکنند که با تفکر در آنها و تشخیص میزان انطباق خودمان بر این ویژگیها، میتوانیم بفهمیم در این مبارزه جهانى، چه جایگاهى داریم. آیا ما نیز در خیل سپاه حضرت هستیم یا مقابل آن حضرت، صف میکشیم؟ برخى گمان میکنند ویژگیهایى که در روایات، براى یاران حضرت ذکر شده، ویژگیهایى کاملاً استثنایى است و اگر در روایات آمده است: «مردانى که قلبهایشان چون پاره هاى آهن است یا این که «هر مرد از آنها، قوت چهل مرد را دارند» یا روایاتى که خبر از مناجاتهاى خالصانه در دل شبها و جنگیدن شجاعانه در روزها میدهند، همه اینها را کسى نمیتواند دارا باشد؛ به ویژه در این مقطع زمانى که مردم غرق مادیات شده اند و هرکسى به فکر منافع شخصى خود است؛ ولى دفاع مقدس ما ثابت کرد حتى در عصرى که عصر ظلم و ستم است، باز هم میتوان این ویژگیها را کسب کرد. به عبارتى دیگر رزمنده هاى ما در طول جنگ، این روایات را عملاً تفسیر کردند و نشان دادند که یارى حضرت در هر عصر و هر زمانى ممکن است؛ هر چند آن زمان، پر از گناه و معصیت باشد و بر تمام آن روایات مهر صحّت زدند. شهداى ما، بهترین مصداق براى این ویژگیها هستند؛ مصداقهایى که سالهاى نه چندان دور در همین کوچه هاى زمینى کنار ما زندگى میکردند؛ ولی اکنون آسمانى شده اند. شهداى ما، مصداق (یجاهدون فی سبیل الله) هستند؛ آنان نمونه بارز «زبرالحدید» هستند، مصداق بارز «من انصاره و اعوانه» هستند، آنان مصداق (اشدّاء علی الکفار رحماء بینهم) هستند، شهداى ما الگوهاى مناسبى براى مهدى باوران و مهدى یاوران هستند. یکى از تأثیرات دفاع مقدس بر فرهنگ مهدویت، الگوسازى براى نسل منتظر و یاوران حضرت میباشد. هر انقلاب، به یاران و همراهان فداکارى نیاز دارد تا به کمکهاى فیزیکى و معنوى آن، انقلاب را به پیش ببرند شهداى ما ویژگیهاى زیادى از ویژگیهاى یاران امام عصر علیهالسلام را داشتند که در ذیل به دو نمونه از آنها اشاره میکنیم. الف. روحیه شهادت طلبىروحیه شهادت طلبى و هدیه جان در راه جانان، در جبهه ها موج میزد؛ چون با آگاهى و بصیرتى که داشتند، یقین پیدا کرده بودند پا در راهى گذاشته اند که حق است. اگرما شنیده ایم مولاى متقیان، امیرمؤمنان در وصف یاران امام عصر علیه السلام میفرماید: «یاوران مهدى شهادت را می طلبند و همواره آرزو دارند در راه خدا کشته شوند» دفاع مقدس ما این واقعیت را ملموستر کرد و در معرض تماشاى خیل منتظران قرار داد، تا بتوانند شهادت طلب باشند. این که شهید زین الدین فرمانده دلاور لشکر على ابن ابیطالب علیه السلام در اولین برخوردها با همسرش میگوید: «شما باید بدانید من قبلاً ازدواج کرده ام. من با جبهه و جنگ ازدواج کرده ام و شما همسر دوم من هستید. انتهاى راه من، شهادت است و اگر جنگ تمام شود و من شهید نشوم، هر کجا که جنگ حق بر ضدباطل باشد، میروم تا شهید شوم نشان دهنده روحیه شهادت طلبى او و امثال او است. برخى از شهدا، آن قدر شیفته شهادت بودند و با دعا و راز و نیاز با خداوند و توسل به امام معصوم علیه السلام این تمنا را داشتند و به سبب صفاى باطن خود، به این معرفت رسیده بودند که نحوه شهادت و زمان و مکان شهادت خودشان را میدانستند و به رفقاى همرزم خود اعلام مى کردند؛ براى نمونه سردار رشید اسلام، عبدالحسین برونسى فرمانده تیپ 18 جوادالائمه علیه السلام که در رشادت و ایثارگرى زبانزد بود، قصه شهادتش آن قدر برایش روشن بود که به همرزمهایش گفته بود: «اگر من در فلان تاریخ و فلان جا شهید نشوم، به مسلمانى من شک کنید». یکى از همرزمان او میگوید: چند روز قبل از عملیات بدر، توى چادر فرماندهى نشسته بودیم.... یک دفعه گفت: «اخوان! این عملیات، دیگه عملیات آخر منه...» پرسیدم: «حاجى! چى شده که این روزها همه اش از شهادت حرف میزنى؟»... گریه اش کمى آرام گرفت. ادامه داد: «مطمئنم توى این عملیات مهلتى را که برام مقرر کردن تا روى این زمین خاکى زندگى کنم. تموم میشه؛ باید برم.» همچنین حاج قاسم میرحسینى جانشین فرمانده لشکر ثارالله که قبل از عملیات کربلاى چهار رفقایش نگران این بودند که آسیب نبیند، مىگفت: «نترسید. توى این عملیات شهید نمیشوم. حتى مجروح هم نمیشوم.» ولى در شب عملیات کربلاى پنج اشاره به پیشانى اش کرد و گفت: «تیر، این جاى من میخورد و من شهید میشوم»... و همان شد که گفت. ب. محکم و استوار و مبارز بودنامیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «همانا دل هر مردى از ایشان (یاوران مهدى) از پاره هاى فولاد، محکمتر و استوارتر است. اگر به کوه ها بگذرند، کوه ها هم در هم فرو میریزند. امام صادق علیه السلام میفرمایند: «راد مردانى که قلوبشان سختتر از سنگ، چون پاره هاى آهن است، بدون هیچ شک و تردیدى به ذات خداوند. در این دو روایت، صفاتى مانند مقاوم بودن، مبارز بودن، ایمان قوى و.... وجود دارد که دفاع مقدس الگوهاى خوبى در این زمینه معرفى میکند. جاى جاى جبهه هاى جنگ، رزمنده ها حیدرگونه میجنگیدند و خستگى به خود راه نمیدادند. خاطرات شهدا، پر است از نخوابیدنهاى متوالى و مبارزه هایى که با قلم قابل وصف نیستند. مولاى متقیان، امیرمؤمنان در وصف یاران امام عصر علیه السلام میفرماید: «یاوران مهدى شهادت را میطلبند و همواره آرزو دارند در راه خدا کشته شوند» شهید خرازى دهها بار مجروح میشود و بنا به نقلى بعد از 27 بار مجروحیت به شهادت میرسد. نقل شده است که به سبب یکى از مجروحیتهایش دکتر 45 روز به او استراحت داده بود و او را به خانه آورده بودند. هنوز عصر نشده بود که گفت: «بابا! من حوصله ام سر رفته» گفتم: «چه کار کنم؟» گفت: «من را ببرید سپاه تا بچه ها را ببینم». بردمش، تا ساعت ده شب خبرى از او نشد. ساعت ده تلفن زد و گفت: «من اهوازم، بیزحمت داروهایم را بدهید یکى بیاورد.» شهید مهدى باکرى در وصف پاسدار میگوید: «پاسدار یعنى کسى که کار کند و بجنگد؛ خسته نشود، نخوابد.» و واقعاً خودش هم همینطور بود. اینها همه نشانه هاى استوارى آنان بود و این استوارى و مقاومت و مجاهدت چقدر زیبا توسط شهدا در جاى جاى جبهه ها به نمایش گذاشته شد. با توجه به این که فرهنگ مهدویت با بیانى مختصر به معناى «زندگى مهدوى و امام زمان پسندانه» میباشد، یکى از جلوه هاى زیباى این زندگى، واکنش مقابل ظلم و ظالمان میباشد. این جلوه زیبا، در دوران جنگ تحمیلى، بیشتر ظهور یافت؛ چرا که ملت ایران، مقابل زورگویى هاى استکبار جهانى و همچنین مقابل دست نشانده استکبار در منطقه، خیزش عظیمى انجام داد. آحاد ملت ایران بسیج شدند. این خیزش، داراى یک پشتوانه بسیار قوى بود که عبارت بود از عشق و علاقه مردم غیور ایران به امام عصر علیه السلام که در قالب تبعیت از امام راحل رحمه الله علیه متجلى شد. اگر جنگ ما این پشتوانه را نداشت، اصلاً قداست و معنویتى نداشت و ملت ایران به خوبى و از روى اشتیاق وارد جبهه ها نمیشدند و جان خود را آگاهانه و عاقلانه و عاشقانه فدا نمیکردند این خیزش، داراى یک پشتوانه بسیار قوى بود که عبارت بود از عشق و علاقه مردم غیور ایران به امام عصر علیه السلام که در قالب تبعیت از امام راحل رحمة الله علیه متجلى شد. اگر جنگ ما این پشتوانه را نداشت، اصلاً قداست و معنویتى نداشت و ملت ایران به خوبى و از روى اشتیاق وارد جبهه ها نمیشدند و جان خود را آگاهانه و عاقلانه و عاشقانه فدا نمیکردند و این چنین پاى در شط خون نمیگذاشتند. فرهنگ مهدویت به جبهه ها رونق میبخشید و دفاع مقدس نیز با جلوه هاى متنوع خود، فرهنگ مهدویت را پربارتر و عمیقتر کرد. انشاءالله خداوند به ما و تمام منتظران واقعى توفیق عنایت فرماید تا با تأسى به سیره عملى شهدا که یاران آخرالزمانى امام عصر عجل الله تعالى فرجه الشریف میباشند، زمینه ظهور حضرتش را بیش از پیش فراهم کنیم.
[ چهارشنبه 92/2/25 ] [ 11:3 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
عــرش در شــور تمناســت خدا میداند
امروز روز توست مادر، ای مهربانترین فرشته ی خدا... بگو چگونه تو را در قاب دفترم توصیف کنم؟ صبر و مهربانیات را چطور در ابعاد کوچک ذهنم جای دهم؟ آن زمان که خط خطیهای بیقراریام را با مهر و محبتت پاک میکردی و با صبر و بردباری، کلمه به کلمهی زندگی را به من میگفتی، خوب به خاطرم مانده است. و من باز فراموش میکردم محبت تشدید شدهات را... در تمام مراحل زندگی، قدم به قدم، همپای من آمدی، بارها بر زمین افتادم و هر بار با مهربانی دستم را گرفتی. آری، از تو آموختم، حتی در سختترین شرایط، امید را هرگز از یاد نبرم. یادم نمیرود چه شبها که تا صبح بر بالینِ من، بوسه بر پیشانیِ تب دارم میزدی... و چه روزها که با مهر مادرانهات، لقمههای عشق را در دهانم میگذاشتی... وقتی بوسه بر دستان چروکیدهات میزنم، یاد کودکیام میافتم که همیشه به خاطر لطافت دستانت، به همه فخر میفروختم. و حال به خاطر خشکی دستانت با افتخار میگویم که: «این دستان مادر من است که تمام زندگیاش را به پای من گذاشت» من با نوازش همین دستها بزرگ شدهام و امروز با تمام وجودم میگویم: «مادرم، مدیون تمام مهربانیهایت هستم و کمی کمتر از آنچه تو دوستم داری، دوستت دارم، چون هرگز به پای مهربانی تو نخواهم رسید...»
حضرت فاطمه زهرا(س) فرمودهاند: بشر فی وجه المؤمن یوجب لصاحبه الجنة، و بشر فی وجه المعاند المعادی یقی صاحبه عذاب النار. پاداش خوشرویی در برابر مؤمن، بهشت است، و خوشرویی با دشمن ستیزه جو، انسان را از عذاب آتش باز میدارد. (بحارالانوار، ج 75، ص 401)
خجسته زادروز برترین بانوی دو عالم، حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها)، به زیبایی به نام «روز زن و روز مادر» نیز نامگذاری شده است. ♥ به صورت ویژه، این روز را به تمام بانوان گرامی تبریک و تهنیت عرض می نماییم. ♥ [ چهارشنبه 92/2/11 ] [ 1:40 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
|
|
|