برادران شهید هاشمی |
" تاریخ اسلام جز یک برهه از صدر اسلام جوانانی مثل جوانهای ما سراغ ندارد. " امام خمینی (ره) 16 فروردین سالگرد عروج عارفانه پاسدار رشید اسلام ، شهید محمد هاشمی در عملیات والفجر8 ، منطقه فاو ، گرامی باد.
محل شهادت: فاو_عملیات والفجر8
تاریخ شهادت: 16/1/1365
تاریخ ولادت: 1340
فرازی ازوصیتنامه شهید: الذین آمنوا وجاهدوافی سبیل الله باموالهم وانفسهم اعظم درجة عندالله واولئک هم الفائزون. آنان که ایمان آوردندوازوطن هجرت گذیدندودر راه خدابه مال وجانشان جهادکردند آنهارانزدخدامقام بلندی است وآنان به خصوص رستگاران وسعادتمندان درعالمند. باسلام به پیشگاه صاحب عصروالزمان(عج)وارواحناله الفداءونائب برحقش امام امت بنیانگذار جمهوری اسلامی وادامه دهنده نهضت حسینی. درابتدابایدبگویم امت شهیدپرور خودمعلمی بزرگ برای ماجوانان بوده وهستندوگفتنی هارا شهداءدروصیتنامه های خویش گفتندوباایثارگری،جانفشانی خودوباگذشتن ازاین دنیای مادی وفانی،راه امام حسین(ع)ونهضت خونین اودردفاع ازدین مبین اسلام راادامه دادندو چگونه زیستن وچگونه مردن رابه ما آموختند.ولی جهت تذکرویادآوری بایدبه حضورعزیزان عرض کنم که این دنیا محل گذر است،امروزنوبت مااست که بایدچگونه بگذریم وبرویم این رفتنهاهم ادامه دارد.اماچه بهتراست که اگر قراراست ازاین دنیابرویم درراه خداباشد. پدرومادرم،همسر،خواهران وبرادرم درشهادتم صبورباشیدوراضی به قضای الهی باشید.به شما سفارش میکنم بازهم مثل گذشته پیرو ولایت فقیه وادامه دهنده راه شهداباشید.این دنیا محل خریدوفروش است که ماعمرمان را می فروشیم وازدست می دهیم،بایدمواظب باشیم که درمقابل این کالای گرانبهاکه هستی و وجودماست چه چیزی درعوض میگیریم،افرادی که غرق درمادیات هستندفکرمیکننددراین دنیای فانی هرچه دارندباخود می برند ولی اینچنین نیست،بایدبرای آخرت توشه جمع کرد.بعضی ها هم درادارات نفوذکرده ظاهری ساخته،کارشکنی،کم کاری ورابطه بازی می کنندوضربه ای بس عظیم به انقلاب اسلامی میزنند.اینهاازصدامیان هم بدترندچون صدامیان رودررو ایستاده ومی جنگند.ازمسئولین محترم تقاضامندم جلوی این افراد وکارهایشان را گرفته تاکسانی که درخط فکریشان کمی ضعف است ونارسائی رابه حساب انقلاب میزنند ،از انقلاب روی برنگردانندو روزبه روز به انقلاب عشق بورزند.کسانی که اینگونه عمل میکنند(دراداره هافسادمیکنند) بدانندکه مدیون خون شهیدان هستند.جوانانی که جان،دست،پای خودرا ایثارمیکنندجهت آبیاری درخت انقلاب است،نه اینکه آنان درادارات به رابطه بازی ودیگرکارهای ناشایست مشغول باشند. شماای خواهران سعی کنیدباحفظ حجاب وکمک درپشتیبانی جبهه دین خودرا اداکنید.وشما ای دانش آموزان حزب اللهی سعی کنیددرخواندن درسهایتان کوشاباشید برای مدرک درس نخوانید،به دانشگاه راه یافته تادرآینده حزب اللهی هادرصدر همه ی امورباشند. درپایان ازتمام امت شهیدپرور،دوستان وآشنایان تقاضادارم هرگونه بدی ازمن دیده اید بخشیده واز همه شماحلالیت می طلبم. «امام ورزمندگان رادعاکنید» حقیر محمدهاشمی 7/1/1365 [ شنبه 93/1/16 ] [ 12:19 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
از بایزید بسطامی ، رحمة الله علیه ، پرسیدند که ابتدای کار تو چگونه بود؟ گفت: من ده ساله بودم ، شب از عبادت خوابم نمی برد. شبی مادرم از من درخواست کرد که امشب سرد است ، نزد من بخسب. مخالفت با خواهش مادر برایم دشوار بود ؛ پذیرفتم. آن شب هیچ خوابم نبرد و از نمازشب بازماندم. یک دست بر دست مادر نهاده بودم و یک دست زیرسر مادر داشتم. آن شب هزار « قل هو الله احد » خوانده بودم. آن دست که زیر سر مادرم بود ، خون اندر آن خشک شده بود . گفتم « ای تن ، رنج از بهر خدای بکش ». چون مادرم چنان دید ، دعا کرد و گفت : « یارب ، تو از وی خشنود باش و درجتش ، درجه ی اولیا گردان». دعای مادرم در حق من مستجاب شد و مرا بدین جای رسانید. بستان العارفین [ شنبه 93/1/16 ] [ 11:44 صبح ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
ز کـــوی یار میآیــــد نســـیم باد نوروزی از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی به گلزار آی کـــز بلبل غـــزل گفتن بیاموزی بهار آمده است سرشار از عطر سپیده دمان همچون گلان همیشه بهار این سرزمین چونان شهیدان ؛ عاشقان سرخ روی سپید اندیشه سرخوش آن عیدی که آن بانی نور از کنار کعبه بنمایــــد ظهــــــــور قلبها را مهـــــر همعهــــدی زند از حـــــرم بانگ اناالمهــــدی زند نو شدن سال جدید را تبریک و تهنیت عرض نموده و برای تک تک شما عزیزان، لحظاتی سرشار از موفقیت، شادی و سلامتی را آرزومندیم.
[ دوشنبه 93/1/4 ] [ 12:32 صبح ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
فجر انقلاب بر همگان مبارکامـام آمـد و چون خون در رگ هایمان جاری شد. امـام آمـد و به سان نور، شب تارمان را روشنایی داد. امـام آمد و چـون روح به کالبد مرده مان، حیاتی دوبـاره بخشید. امام آمد و زمستانمان را بهــاری جـاودانه کرد. امـام آمد و فــجــر آورد و در دسـتان پر نـورش، »استقلال ، آزادی و جمهوری اسلامی «را به ارمغان آورد. سلام بر تو ای مطلعِ فجر. ای سپیده سحر، ای انفجار نور، خوش آمدی. خوش آمدی که با آمدنت زنجیرهای سنگی از گردنمان گسیخت، کمرهای خمیده مان راست شد، بر لب های پژمرده مان شکوفه های تبسم نشست، در قلب های سوخته مان گلبوته های عشق و امید رویید و بر گونه های زردمان گلخنده های شادی نمودار شد. خوش آمدی که با مقدمت، عطر آزادی به جای بوی باروت در فضای میهن اسلامی مان پیچید و قفس ها شکسته شد. خوش آمدی که با آمدنت، سوز و سرما از شهر و دیارمان گریخت. خوش آمدی ای فجر پیروزی. تو طلوع آزادی وطن، بارش مهتاب، ترانه عشق، نردبان عروجی. مقدمت را گرامی می داریم و پیامت را پاسداری می کنیم. وقتی صدای پای بهمن از کوچه پس کوچه های خاطره ها به گوش تو می رسد. گویی شهیدانند که آمده اند برای بیعت دوباره برای هشدار و تذکر و بیداری. بهمن که از راه می رسدشهیدان پیمان نامه ی خونین شهادت را برای تجدید امضای تک تک ما می آورند تا فراموش نکنیم که باغبان لاله ها امام مهربان بود و سایبان لحظه ها، نگاهش هنوز هم نگران باغمان است. هر بهمن امام است که دوباره بر بال ملائک به دیدارمان می آید و کوچه های باغمان را پر از نسترن و نیلوفر می نماید. گام هایش همه جا یاس می کارد و گل محمدی به خانه ها هدیه می کند.بهمن همیشه در راه است. فرارسیدن ایام مبارک فجر طلیعه ی آزادی ملت و محو استبداد و واپس راندن استعمار، بر ملت بزرگ ایران مبارک باد. [ شنبه 92/11/12 ] [ 10:57 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
شهادت ، داستان ماندگاری آنانی است که دانستند دنیا جای ماندن نیست ... [ چهارشنبه 92/10/4 ] [ 10:26 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
عاشورا 1 به جای نواسیران می سراید برای درد انسان می سراید زبانم لال ، دارد روی نیزه سری آهسته قرآن می سراید عاشورا 2 دلش دل مویه های ناب می زد جمالش شانه بر مهتاب می زد کسی با دست هایی که ندارد گره بر زخم های آب می زد عاشورا 3 فرات از لحظه هایش یاس می ریخت کنارش مشکی از احساس می ریخت درون خیمه های بی علمدار ز چشمان حسین ، عباس می ریخت [ دوشنبه 92/8/27 ] [ 7:42 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
لاله ســــرخ شـــهادت، تن تـبدار من است چشمه فیض خدا چشم گهربار من است حافظ خــــــون پیـــــام شهــــــدای ره دیــن لب گویای من و دیـــــده خونبار من است داغ یک دشت شهید و غم یک دشت اسیر این همه بار گــــران بر تن بیمار من است نماز، دلتنگ عبادت اوست و خاک، دلواپسِ سجدههایش... دعا منتظر ترنّم اوست و صحیفه سجادیه، در انتظار تبسم دستهایش... شام غریبان، دلواپس نالههای عاشورایی اوست و «زینب سلاماللهعلیها»، دل نگران زخم دلش... عاشورا منتظر حضور اوست و کربلا منتظر ادامه نگاهش؛ نگاهی که نورانی دیدن و نورانی اندیشیدن را به نسلهای خاموش بیاموزد... امروز روز پر کشیدن مردی است که در سالیان دراز، غم عظیم عاشورا را لابه لای بغضهای مناجات، به آسمان هدیه کرده است. سجادهات را به وسعت تمام هستی گستردهای تا هرچه عبادت و راز و نیاز است سهم تو باشد. هرکس را از دنیا بهرهای است، و بهرهی تو، سجدههای طولانی و استغاثههایی است که در برابر محبوب و معبودت داشتی و چه اندوختهای بالاتر از این است؟ سهم تو، مناجات و راز و نیازهایی است که انسان را به خدا میرساند و بالهای پروازی است که خاک را به افلاک پیوند میزند. آن حضرت به «زینالعابدین» یعنی زینت عبادت کنندگان، مشهور بود. امام سجاد (علیهالسلام) در طول زندگیشان چنان اهل عبادت و تضرع به درگاه خداوند بودند که امام باقر (علیهالسلام) در اینباره میفرمایند: «از عبادت به جایی رسیده بود که کسی نرسیده بود. از شبزندهداری رنگش زرد، و از گریه چشمانش سرخ، و از سجده پیشانیاش برجسته، و از ایستادن در نماز، پاهایش دچار ورم شده بود.» (مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 148؛ ارشاد، مفید، ص 255) قطرهای از دریای بیکران صحیفه سجادیه:پاک و منزه است پروردگار من؛ چگونه نیازمندی از نیازمندی درخواست میکند و کجا فقیر و تنگدستی به فقیری مانند خود، رو میآورد؟ پس ای پروردگار من، من از روی رغبت، آهنگ تو نمودهام و با اعتماد به تو، امید بر تو بستهام و دانستهام که حتماً بیشترین چیزی را که از تو بخواهم، در برابر دارایی و توان تو، اندک است؛ و بزرگترین چیزی را که از تو طلب کنم، در برابر گستره فیض و رحمت تو، کوچک است؛ و البته، جود و بخشش تو، از درخواست کسی کم نمیآورد و دست تو در بخششها، از هر دستی برتر است. خدایا پس بر محمد و آل او درود فرست و با من به احسان و تفضلت رفتار کن و با من با عدالت و دادگریات به استحقاق رفتار مکن. چه اینکه من اول روی آورندهای نیستم که به سوی تو روی آورده و با آنکه سزاوار منع است، به او بخشش کردهای و اول سائلی نیستم که از تو درخواست کرده و با آنکه سزاوار محرومیت بوده است، به او احسان کردهای. خدایا بر محمد و آل او درود فرست، و اجابت کننده دعایم باش و به ندایم نزدیک؛ و به تضرع و زاریم مهربان و به صدایم شنوا باش؛ و امیدم را از خودت قطع نکن و دعایم را از درگاهت بر مگردان؛ و در این خواسته و غیر آن، گرایشم را به غیر خودت متوجه نکن. و مرا با برآوردن خواستهام و روا کردن حاجتم و رسیدن به خواستهام، پیش از آنکه از این سرای فانی بروم با آسان کردن دشواری برایم، و خوبی تقدیر تو در همه امور برایم، یاری و کفایت فرما. (صحیفه سجادیه) امام سجاد (ع) فرمودهاند: بار خدایا، نومید مکن کسی را که جز تو، بخشندهای نمییابد، و خوار مکن کسی را که از تو، به کسی جز تو بینیاز نمیگردد. (صحیفه سجادیه) سالروز شهادت حضرت امام سجاد (ع) تسلیت باد. [ شنبه 92/8/25 ] [ 6:10 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
شهید ابراهیم هاشمی در سال 1361 در عملیات بیت المقدس در منطقه فکه به شهادت رسید. [ پنج شنبه 92/8/23 ] [ 11:3 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
در مشت گرفت آب و بی تاب نشد شــرمنده اهل بیت و اصحاب نشد در حیرتم از عطش، که مانند فرات از شـــــرم لب تشنهی او آب نشد
اشکها ازدحام میکنند که دریا شوند؛ دریاها ازدحام میکنند که اشک شوند؛ اشکها و دریاها ازدحام میکنند که طوفان شوند و طوفانها دست به دست هم میدهند تا علم عباس را بر پا نگه دارند. علم عباس، هنوز برپاست. دست عباس هنوز قلم نشده است. دست عباس، همین دستههای عاشوراست که هر سال از هر کوی و برزن، مانند رود خروشان جاری میشوند و کشور به کشور، شهر به شهر، مسجد به مسجد و حرم به حرم، بیرق خونین عاشورا را برپا نگه میدارند. بیرق خونین عاشورا را برپا نگه میدارند، تا رسم مردانگی از جهان برنیفتد، تا رسم وفا در جهان زنده بماند. حکایت عباس، حکایت عشق است؛ حکایت وفاست، حکایت دلدادگی است. مشک عباس، پر از آب نبود؛ پر از آبرو بود. چه غافلند آنان که مشک عباس را تیرباران کردند. آبرو با تیر بر زمین نمیریزد؛ آبرو با شمشیر بر زمین نمیریزد؛ آبرو با شمشیر تازهتر میشود و با تیر زندهتر. آبرو با خون درخشانتر میشود. عباس، با مشک، آب نیاورده است؛ آبرو آورده است. با مشک آبرو آوردن، کار هر کس نیست. با مشک آب آوردن کار هر کسی هست. اما عباس، کسی است که مثل هیچکس نیست.
مراسم عزاداری عاشورای حسینی مکان : امامزاده اسماعیل شهرستان شهریار
[ پنج شنبه 92/8/23 ] [ 8:35 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
یادتان باشــد لباس مشـــکیام را تا کنید گوشهای از قبر من این جامه را هم جا کنید کاش من در شام تاســـوعا بمیرم تا شما خرجیم را نذر خـــرج ظهـــر عاشــــورا کنید
حضرت امام حسین (ع) فرمودهاند: هر کس به خاطر مصائب ما اهل بیت، قطره اشکی از چشم خود سرازیر کند و یا اشک در چشمانش حلقه زند، خداوند به وسیله ن اشک، او را از عذاب حفظ نموده و در بهشت جای دهد. (بحار الانوار، ج 44، ص 279) حسین، حسین، حسین؛ چه آهنگ دلنشینی دارد این نام؛ چقدر عشق در پس این واژه پنهان است... کیست که او را بشناسد و در پیشگاه غربتش، سر خم نکند؟ کدام مرد است که وامدار مردانگیاش نیست؟ کدام دلی است که از شوق نامش، در سینه بال بال نمیزند؟ کدام دستی است که در مصیبت جاودانهاش، بر سر و سینه نمیکوبد؟ کدام چشمی است که با شنیدن نامش، بارانی نمیشود؟ کدام دینی است که وامدار حسین نیست؟ حسین، او که بیطلوع نگاهش، آفتاب جرئت تابیدن ندارد؛ او که پایداریاش زبانزد همهی کوههای عالم است؛ او که آب، مهریه مادرش بود و در آتش عطش میسوخت؛ او که تندیس مقاومت و آزادگی است؛ او که حیات مرگ، در قبضهی قدرت اوست. و عجیب نیست که سر حسین بر نیزه، کار خورشید در آسمان را بکند؛ مگر بیخورشید، ادامهی حیات ممکن است که بیحسین، ممکن باشد؟ روز عاشورا، شیهه بود و شمشیر؛ هیاهوی نیزهها بود و بیتابی تیرها در چلهی کمان؛ خیمههای شعلهور بود و کامهای خشکیده و های های کودکان خار در پای... اما حسین(ع)، میداند که با هفتاد و دو تن، میتوان هزاران دیوار سنگی را شکست... میتوان آب نداشت؛ اما آبرو داشت... خواب نداشت؛ اما بیداری آفرید... میتوان از حضیض گودال، بر اوج قلههای فتح رسید... محرم، قلمرو حسین است و حسین، فرمانروای بیچون و چرای دلهای بیدار. دلهایی که با ضرباهنگ نام حسین، تندتر میتپند. دلهایی که با یاد خیمههای سوخته، شعلهور میشوند، دلهایی که سرای محبت سیدالشهدای تاریخند. السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین(ع)... حضرت امام حسین (ع) فرمودهاند: هر کس حق بندگی خدا را به جای آورد، خداوند بیش از آنچه آرزو داشته و بیش از حد کفایتش، به او عطا خواهد فرمود. (بحار الانوار، ج 71، ص 184) [ چهارشنبه 92/8/22 ] [ 8:15 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
|
|
|