برادران شهید هاشمی |
بهار انقلاب ، بهار حماسه سازانی است که عظیم ترین رخداد حماسی تاریخ ایران را در پهن دشت مطهر و گلگون میهن اسلامی پدیدآوردند و بر سطرسطر کتاب زمان نام بلند و روشن ایران زمین را جاودانه ساختند. انشاء الله که همه ما در سالگرد ایام نورانی بهمن ماه ، کتاب ایثار شهیدان والامقام انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را ورق بزنیم و از خون گرانمایه و پرارجشان پاسداری کنیم. [ سه شنبه 93/11/14 ] [ 12:7 صبح ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
من عاشق محمد هستم.... من عاشق انسانی هستم که عاشق همه بود که دلش می گرفت اگر دل یک مورچه می شکست و اشک می ریخت اگر کودکی زمین می خورد من عاشق محمد هستم انسانی که دست هایش میوه های ملکوت را می چید و آغوشش معنای همه مهربانی های عالم بود نان را می بوسید و می خورد و آب را آیینه می کرد و می نوشید من عاشق محمد هستم... چون محمد، حقیقت عشق و عاشق و معشوق است...... [ دوشنبه 93/10/29 ] [ 11:10 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
پیروزی در جنگ هشت ساله ی دفاع مقدس مدیون فداکاری های شهدای بسیاری است که در راه دین از جان خود گذشتند. مطالب زیر بخشی از وصیت نامه ی تعدادی از فرماندهان جنگ است که به شهادت رسیدند:
*شهید همتاز شروع انقلاب در این راه افتادم و پس از پیروزی انقلاب نیز سپاه را پناهگاه خوبی برای مبارزه یافتم ابتدا در گیری با ضد انقلاب و خوانین در منطقه شهرضا (قمشه)و سمیرم سپس شرکت در خوزستان و جریان کروهک ها در خرمشهر پس از آن سفر به سیستان و بلوچستان (چابهار و کنارک)و بعدا حرکت به طرف کردستان دقیقا دو سال در کردستان هستم .مثل این است که دیگر جنگ با من عجین شده است. خداوند تا کنون لطف زیادی به این سراپا گنه کرده و توفیق مبارزه در راهش را نصیبم کرده است.اکنون من می روم با دنیایی انتظار انتظار وصال و رسیدن به معشوق ملت ما ملت معجزه گر قرن است و من سفارشم به ملت تداوم بخشیدن به راه شهیدان و استعانت به درگاه خداوند است تا این انقلاب را به انقلاب حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) وصل نماید و در این تلاش پیگیر مسلما نصر خدا شامل حال مومنین است.
*شهید مهدی زین الدیناولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین(ع) است. هیچ کس نمیتواند پاسداری از اسلام کند در حالی که ایمان و یقین به اباعبداللهالحسین(ع) نداشته باشد. اگر امروز ما در صحنههای پیکار میرزمیم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستیم و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته که به دست شما رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود و زمینه ظهور حضرت امام زمان(عج) فراهم گردد، به واسطه عشق، علاقه و محبت به امام حسین(ع) است. من تکلیف میکنم شما «رزمندگان» را به وظیفه عمل کردن و حسینوار زندگی کردن. در زمان غیبت کبری به کسی «منتظر» گفته میشود و کسی میتواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان(عج). خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادتطلبی میخواهد.
*شهید مصطفی چمرانعشق هدف حیات و محرک زندگی من است و زیباتر از عشق چیزی ندیدهام و بالاتر از عشق چیزی نخواستم. عشق است که روح مرا به تموج وا میدارد و قلب مرا به جوش در میآورد. استعدادهای نهفته مرا ظاهر میکند و مرا از خودخواهی و خودبینی میراند. دنیای دیگری حس میکنم و در عالم وجود محو میشوم. احساس لطیف، قلبی حساس و دیدهای زیبابین پیدا میکنم. لرزش یک برگ، نور یک ستاره دور، موریانه کوچک، نسیم ملایم سحر، موج دریا و غروب آفتاب همه احساس و روح مرا میربایند و از این عالم مرا به دنیای دیگری میبرند. اینها همه و همه از تجلیات عشق است؟ به خاطر عشق است که فداکاری می کنم، به خاطر عشق است که به دنیا با بیاعتنایی مینگرم و ابعاد دیگری را مییابم. بخاطر عشق است که دنیا را زیبا میکند و زیبایی را میپرستم. به خاطر عشق است که خدا را حس میکنم و او را میپرستم و حیات و هستی خود را تقدیمش میکنم؟ میدانم که در این دنیا، به عده زیادی محبت کردهام و حتی عشق ورزیدهام ولی در جواب بدی دیدهام. عشق را به ضعف تعبیر میکنند و به قول خودشان، زرنگی کرده و از محبت سوءاستفاده مینمایند! اما این بیخبران نمیدانند که از چه نعمت بزرگی که عشق و محبت است محرومند. نمیدانند که بزرگترین ابعاد زندگی را درک نکردهاند، نمیدانند که زرنگی آنها جز افلاس و بدبختی و مذلت چیزی نیست و من قدر خود را بزرگتر از آن میدانم که محبت خویش را، از کسی دریغ کنم حتی اگر آن کس محبت مرا درک نکند و به خیال خود سوءاستفاده نماید.
*شهید مهدی باکریخدایا! چگونه وصیت نامه بنویسم در حالی که سراپا گناه و معصیت، و سراپا تقصیر و نافرمانیم؛ گرچه از رحمت و بخشش تو ناامید نیستم ولی ترسم از این است که نیامرزیده از دنیا بروم؛ رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت نشوم. یا رب! العفو . خدایا! نمیرم در حالی که از ما راضی نباشی. ای وای که سیه روی خواهم بود. خدایا! چقدر دوست داشتنی و پرستیدنی هستی! هیهات که نفهمیدم! یا اباعبدالله شفاعت. ای عاشقان اباعبدالله!
بایستی شهادت را در آغوش گرفت، گونه ها بایستی از حرارت و شوقش سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند؛ بایستی محتوای فرامین امام را درک و عمل نماییم تا بلکه قدری از تکلیف خود را شکرگزاری به جا آورده باشیم. [ جمعه 93/10/19 ] [ 11:47 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اندگ، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند … (شهید آوینی)
خوشا به حال دیوارهای کوتاه کوتاه که هنوزهم عکس شهید توی سینه هایشان دارند! خوشا به حال کوچه پس کوچه های باریک باریک که تابلو نام شهید توی دستشان گرفته اند! خوشا به حال درختها که هنوز هم شکوفه هایشان را با نام شهداباز می کنند و برگهایشان را به بوی شهدا طراوت می دهند! خوشا به حال مسجد که هنوز سنگر شهداست و دورتادور پیشانی اش ، پیشابندی از عکس شهدای مسجد پیداست! خوشا به حال گلدسته ها که باز هم در آسمان شهر،سنجاقک نام شهید می پراکنند! خوشا به حال شقایقها و آلاله ها که هنوز به نام شهدا گل میدهند! خوشا به حال کوله پشتیها که هنوز هم یاد شهید می دهند و در رگهایشان نفس شهدا جاری است! خوشا به حال گل که بوی شهید می دهد! خوشا به حال جبهه ها که شهید آبروی آنهاست ! خوشا به شلمچه که نامش به خاطر شهید ،آسمانی شده است ! خوشا به حال خرمشهر که به خاطر شهدا زبانزد دنیاست! خوشا به حال چفیه که یادگار شهید است و اشک توی تار و پودش نهفته! خوشا به حال شهید که همسایه ی دیوار به دیوار مهربانی بی پایان خداست وهم صحبت خدا! ما هیچ وقت با شهداخداحافظی نمی کنیم. ما میخواهیم هر کداممان سایه ی یک شهید برروی زمین باشیم تا اگر برما نسیم بوزد ، به رقص در آییم ؛ واگر آفتاب ایمان بر تنمان بنشیند ،به پرواز درآییم.ما میخواهیم ادامه دهنده ی راه شهدا باشیم. [ جمعه 93/10/19 ] [ 11:30 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
[ دوشنبه 93/8/12 ] [ 11:23 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
من به خون لبت ای دوست گرفتار شدم حال سجاد تو را دیدم و بیمار شدم در حسینیه ارباب شبی خوابم برد صبح پشت در یک میکده بیدار شدم چه شبی بود که از بین دو انگشت شما ناگهان با خبر از عالم اسرار شدم شال خوشبوی تو سبز و علم دوش تو سبز دام همرنگ زمین بود گرفتار شدم بچه بودم که اباالفضل شفا داد مرا تا قیامت به اباالفضل بدهکار شدم خلق در روضه گرفتند برات عتبات من بیچاره ولی دیر خبردار شدم رشته برگردنم افکنده ای و در پی تو هرشب آواره هر کوچه و بازار شدم کربلا اوج عزا بود ولی چون زینب از بلایای پس از شام عزادار شدم من از آن روز که در بند توام آزادم نوکر فاطمه و حیدر کرار شدم [ یکشنبه 93/8/11 ] [ 6:1 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
گاهی وقت ها بدنیست در گرماگرم مصاف برای لحظه ای هم که شده افسار شمشیرت را یکشی ، دست بصیرتت را سایه بان چشم های سیاستت کنی و صحنه ی نبرد را خوب برانداز کنی و ببینی داری در کدام جبهه می جنگی و ماشه ی غیرتت را به سمت کدامین خاکریز می چکانی کم نبودند مجاهدانی که وسط کارزار چشم بازکردند و خون حسین (ع) را بر لبه ی تیغه ی شمشیر خویش دیدند ...
[ چهارشنبه 93/8/7 ] [ 9:13 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
قطعا نگاه به عاشورا از نگاه امام خمینی که توانست با تبعیت از امام حسین حکومت ظالم زمان خود را زمین بزند می تواند جذابیت و نکات خاص خود را داشته باشد. نگاهی به سخنان امام خمینی قدس سره از پیش از انقلاب اسلامی، بخوبی در می یابیم که معظم له کلیه رفتارها و موضع گیری های خود را بر اساس آن واقعه تنظیم و عملی نموده است; زیرا فرهنگ عاشورا، فرهنگی همه جانبه است که ابعاد گوناگون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، اخلاقی، عرفانی، نظامی و... را در بر می گیرد. اندیشه زندگی امام خمینی قدس سره نیز این گونه بوده و دارای ابعاد مختلف یاد شده می باشد. در یک جمله می توان گفت که امام خمینی تمام هویت انقلاب اسلامی را به عاشورا گره زده و می فرماید: «انقلاب اسلامی ایران پرتوی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است.» "قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینی" مردی که در اقتدار به سالار شهیدان، خود اسوه ای کامل بود . مردی که در شب سیاه ستم، مشعل فروزان شهادت برگرفت، بیرقهای قیام برافراشت، ننگ سکوت و ذلت از دامن مطهر طلایه داران تشیع سرخ حسینی زدود و دگر باره شعار «احدی الحسنیین » و «پیروزی خون بر شمشیر» را در عصر حاکمیت آهن و فولاد، به مستضعفان و پا برهنگان زمین آموخت و سرانجام نیز به همت دستانی که زنجیرهای عزا را قرنها بر زمین ننهاده و عشق عاشورا و یاد حادثه خونین کربلا را نسل اندر نسل با اشک و خون و صداقت در سینه ها نگهداشته بودند، حکومت یزید زمانه را سرنگون ساخت، یادش همیشه در خاطره ها زنده باد که همواره براین حقیقت گواهی می داد که: ما هر چه داریم از محرم و عاشورا داریم .. روضه سیدالشهداءبرای حفظ مکتب سیدالشهدا ست.آن کسانی که می گویندروضه سیدالشهداء را نخوانید،اصلاً نمی فهمندمکتب سیدالشهداءچه بوده ونمی دانندیعنی چه،نمی داننداین گریه هاو این روضه ها حفظ کرده این مکتب را. الان هزاروچهارصدسال است که با این منبرها با این روضه ها و با این مصیبت ها وبا این سینه زنی ها ما را حفظ کرده اند،تا حالا آورده اند اسلام را.این عده از جوان هایی که اینطورنیست که سوءنیت داشته باشند،خیال می کنند ماحالا بایدحرف روز بزنیم.حرف سیدالشهداءحرف روز است، همیشه حرف روز است،اصلاً حرف روز را سیدالشهداء آورده است دستماها داده وسیدالشهداءرا این گریه ها حفظ کرده است،مکتبش را،این مصیبت ها ودادو قال ها حفظ کرده،این سینه زنی ها واین دسته جات و- عرض میکنم- اینها حفظ کرده.اگرفقط مقدسی بودو توی اتاق وتوی خانه می نشست برای خودش هی زیارت عاشورا می خواندو تسبیح می گرداندنمانده بودچیزی.هیاهو میخواهد،هرمکتبی هیاهو می خواهد،بایدپایش سینه بزنند،هرمکتبی تا پایش سینه زن نباشدتا پایش گریه کن نباشدتا پایش توی سروسینه زدن نباشدحفظ نمیشود.اینها اشتباه می کنند،بچه اند اینها،نمیدانندکه این نقش روحانیت ونقش اهل منبرچه هست دراسلام،خودتان هم شایدخیلی ندانید.این نقش یک نقشی است که اسلام را همیشه زنده نگه داشته،آن گلی است که هی آب به آن میدهند زنده نگه داشته این گریه ها زنده نگه داشته مکتب سیدالشهداء را. این ذکرمصیبت ها زنده نگه داشته مکتب سیدالشهداءرا.ما باید برای یک شهیدی که ازدستمان می آورد عَلَم بپاکنیم نوحه خوانی کنیم،گریه کنیم، فریادکنیم،دیگران فریاد می زنند وقتی یکی از آنها کشته بشود،فرض کنید که از یک حزبی یکی کشته بشود میتینگ ها میدهند،فریادها می کنند.این یک میتینگ و فریادی است برای احیاء مکتب سیدالشهداءو اینهاملتفت نیستند،توجه نداردبه مسائل،همین گریه ها نگه داشته این مکتب را تا اینجا وهمین نوحه سرایی ها همینهاست که مارا زنده نگهداشته،همین هاست که این نهضت را پیش برده اگرسیدالشهداءنبود این نهضت هم پیش نمی برد،سیدالشهداءهمه جا هست«کُلُّ ارضٍ کَربَلا»همه جا محضرسیدالشهدا ست،همه منبرها محضرسیدالشهدا ست،همه محراب ها ازسیدالشهدا ست... ما هر روز باید گریه کنیم، ما هر روز باید منبر برویم برای حفظ این مکتب،برای حفظ این نهضتها،این نهضت ها مرهون امام حسین سلام الله علیه هست. [ چهارشنبه 93/8/7 ] [ 8:49 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
در زیارت عاشورا چندین و چند بار ظالم را مورد لعن و نفرین قرار می دهیم اما تا به حال کمی با خود فکر کردهایم که ظالم کیست؟ ظلم فقط به این خلاصه می شود که حقی پایمال گشته و یا خونی به زمین ریخته شود؟ اگر شما از آن دسته انسان هایی هستید که دایره تعریفتان از ظلم به این موارد خلاصه می شود بهتر است در ادامه با ما همراه باشید. معنی ظلممجلسى(ره) گوید: ستم (ظلم) نهادن چیزى است در غیر جاى خود. (أصول الکافی/ ترجمه مصطفوى/ ج4 / 23 ) ظلم در اصل لغت، به معنی کار بیجا کردن، و تعدّی نمودن از حد وسط است. و ظلم به این معنی، جامع همه رذایل، و مرتکب شدن هر یک از قبایح شرعیه و عقلیه را شامل می شود. و این، ظلم به معنی اعمّ است. و برای ظلم، معنی دیگری نیز هست که عبارت است از: ضرر و اذیّت رسانیدن به غیر، از قبیل: کشتن و یا زدن، یا دشنام و فحش دادن، یا غیبت او را کردن، یا مال او را به غیر حق تصرف کردن و گرفتن، یا غیر اینها از کردار یا گفتاری که باعث اذیّت غیر باشد. و این، ظلم به معنی اخص است. و بیشتر آنچه در آیات و اخبار، و عرف مردم ذکر میشود این معنی مراد است.(معراج السعادة/ 396) در اکثر موارد، معنای اول مورد غفلت واقع شده و مصادیق آن از ظلم و ستم خویش بی خبر و غافل هستند و عمل خویش را در زمره ظلم و ستم نمی شمارند. انواع ظلمدر یک تقسیم بندی ساده، ظلم را می توان به سه دسته تقسیم کرد: 1) ظلم به خدا 2) ظلم به خود 3) ظلم به دیگری (اعم از انسان و حیوان و ... ). ظلمى که خدا آن را نمىآمرزد، شرک به خدا است. و امّا ظلمى که خدا آن را مىآمرزد، ظلمى است که مرد بر نفس خود مىکند، در آنچه میان او و خداى عز و جل است. و امّا ظلمى که خدا آن را وا نمىگذارد، حقّالنّاس است که از یکدیگر مىطلبند».(تحفة الأولیاء/ج4 / 21) علاوه بر موارد یاد شده می توان به ظلمی اشاره کرد که در عین کوچکی بسیار بزرگ و قابل توجه است. گناه هر چند کوچک ظلم استبه تعبیری دیگر می توان گناه را ظلم نامید؛ ظلمی که هر سه نوع ظلم را شامل می گردد چرا که انسان با هر خطایی که مرتکب می شود هر چند کوچک، نه تنها خویشتن خویش را مورد ستم قرار داده بلکه از خدا نیز غافل شده و در این میان زحمت نظام آفرینش را نیز به هم می زند. چرا که به قول سعدی علیه الرحمه: ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری همه از بحر تو سرگشته و فرمانبردار شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری حال که کل کائنات از برای آدمی کمر به فرمانبرداری بسته و در جهت رشد و کمال او در حرکتند اگر این موجود خاکی اما افلاکی از مسیر خویش منحرف گشته و سرمنزل مقصود را فراموش کند، نه تنها به خویش ظلم کرده بلکه تلاش کل کائنات را پایمال نموده و چه ظلمی بزرگتر از این که هم خویشتن را محروم سازی و هم تلاش دیگران را به باد دهی. چرا ظالم را لعن و نفرین می گویند؟برای اینکه با ظلم خویش زحمت نظام آفرینش را بر هم زده و رسیدن به هدف را دورتر و دورتر می سازند. نظام آفرینش چون حلقه های زنجیر به یکدیگر پیوسته و عملکرد هر یک از افراد لاجرم بر دیگری تأثیر خواهد داشت و این هدف جز با دین حقیقی و صراط مستقیم محقق نخواهد شد. امام على(علیه السلام): سوگند به خدایى که دانه را شکافت و جاندار را آفرید، اگر علم را از معدن آن اقتباس کرده بودید، و خیر را از جایگاه آن جویا شده بودید، و از میان راه به رفتن پرداخته بودید، و راه حق را از طریق روشن آن پیموده بودید، راه ها براى شما روشن مىگشت، و نشانههاى هدایت آشکار مىگردید، و فروغ اسلام شما را فرا مىگرفت؛ در آن صورت، دیگر هیچ کس سنگینى بار زندگى و هزینه عائله را حس نمىکرد، و هیچ مسلمان یا فردى که در پیمان مسلمانان است گرفتار ستمى نمىگشت. (الحیاة/ ترجمه احمد آرام/ ج2 / 59) این سخن حضرت اشاره است به آرمان هاى مردمى و اجتماعى دین، یعنى: پیروى صحیح از دین، و شناخت صحیح دین، راهگشاى یک زندگى برخوردار و سالم و آگاهانه است، که در آن، عدالت اجتماعى و اقتصادى حاکم است، و نه محرومیتى است و نه ستمى، نه به مسلمان و نه غیر مسلمان. و این است مقصد اعلا و آرمان والاى رسالت انبیا، و امامت اوصیا، و حکومت حقّه قرآنى و نظام اسلامى. به خود و دنیای خود ظلم نکنحال که متوجه شدی با کوچکترین گناه انسان می تواند در زمره ظالمان و در شمار لعن و نفرین شدگان قرار گیرد از کوچکترین گناه نیز بپرهیز که با آن به خود، دنیا و تمامی کائنات ظلم می کنی شاید بتوان این مسئله را دلیلی دیگری بر کوچک نشماردن گناه دانست: سماعة گوید: از حضرت ابوالحسن علیه السّلام شنیدم که می فرمود: خیر بسیار (مانند طاعت و بخشش زیاد) را بسیار نشمارید و گناه اندک را کم نشمارید، زیرا گناه اندک انباشته مىشود و زیاد می گردد، و در نهان از خدا بترسید تا از خود انصاف دهید (به حق قضاوت کنید اگر چه به زیانتان باشد، و چنین نکند جز کسى که در نهان از خدا بترسد) (أصول الکافی/ ترجمه مصطفوى/ ج3 / 394 ) آن کس که به بیدادگری پردازد با خلق خدای دشمنی آغازد بیداد مکن که هر که بیداد کند بیش از همه روز خود سیه می سازد [ چهارشنبه 93/8/7 ] [ 8:31 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
اگر مردم میدانستند زیارت امام حسین (ع) چه ارزشی دارد، از شدت شوق و علاقه میمردند و حسرت رسیدن به آن پاداشها، جسم و روح آنها را پاره پاره میکرد.1) امام محمد باقر (ع) به علقمه فرمود: پس از آنکه به آن حضرت، با سلامی اشاره کردی، دو رکعت نماز بخوان و سپس زیارت عاشورا را بخوان. هنگامی که این زیارت را خواندی، در حقیقت او را به چیزی خواندی که هر کس از ملائکه که بخواهند او را زیارت کنند، به آن میخوانند و خداوند برای تو هزار هزار حسنه مینویسد و از تو هزار هزار سیئه محو مینماید و تو را هزار هزار مرتبه بالا میبرد و همانند کسانی میباشی که در رکاب آن حضرت به شهادت رسیدند. حتی در درجات آنها هم شریک میشوی. کامل الزیارات - ص 74 2) امام صادق (ع) به صفوان میفرماید: زیارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت کن، به درستی که من چند خیر را برای خواننده آن تضمین میکنم، اول زیارتش قبول شود؛ دوم سعی و کوشش او شکور باشد؛ سوم حاجات او هرچه باشد، از طرف خداوند بزرگ برآورده شود و نا امید از درگاه او برنگردد، زیرا خداوند وعده خود را خلاف نخواهد کرد. بحارالانوار - جلد 98 - ص 300 3) در روایت دیگر میخوانیم: اگر مردم میدانستند زیارت امام حسین (ع) چه ارزشی دارد، از شدت شوق و علاقه میمردند و حسرت رسیدن به آن پاداشها، جسم و روح آنها را پاره پاره میکرد. بحارالانوار - جلد 101 - ص 18 4) زیارت امام حسین (ع)، بر هر مومنی که اقرار به امامت ایشان داشته باشد، واجب است. بحارالانوار - جلد 101 - ص 69
بحارالانوار - جلد 101 - ص 4 6) اگر کسی بدون عذر موجه، امام حسین (ع) را زیارت نکند، از اهل آتش خواهد بود. بحارالانوار - جلد 101 - ص 4 7) کسی که امام حسین (ع) را زیارت نکند، شیعه اهل بیت نیست. بحارالانوار - جلد 101 - ص4 [ چهارشنبه 93/8/7 ] [ 7:54 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
|
|
|