برادران شهید هاشمی |
نام عملیات : کربلای 5 و عملیات تکمیلی زمان اجرا : 19/10/1365 مدت اجرا : 70 روز تلفات دشمن : 42700 ( کشته ، زخمی و اسیر ) رمز عملیات : یا زهرا ( سلام الله علیها ) مکان اجرا : منطقه عمومی شرق بصره – سراسر محور جنوبی جنگ ارگان های عمل کننده : سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اهداف عملیات : انهدام ماشین جنگی دشمن ، گشودن راه برای سرنوشت جنگ طولانی و پاسخ به انتظارات مردم و تهدید شهر بصره در این عملیات بزرگ و طولانی که با سنگین ترین و بیشترین پاتک های دشمن توام بود ، چندین تن از فرماندهان برجسته ایرانی مانند «حسین خرازی» فرمانده لشکر 14 امام حسین از اصفهان ، «یدالله کلهر» قائم مقام لشکر27 محمد رسول الله از تهران ، «حجت الاسلام والمسلمین عبدالله میثمی» مسؤول حوزه نمایندگی حضرت امام در قرارگاه خاتم الانبیاء ، اسماعیل دقایقی فرمانده لشکر9 بدر ، هاشم اعتمادی فرمانده تیپ امام حسن ، محمدعلی شاهمرادی فرمانده تیپ 44 قمربنی هاشم ، حاج قاسم میرحسینی قائم مقام لشکر41 ثارالله ، محمد فرومندی قائم مقام لشکر5 نصر، عباس افشار و حسن محمدی از استان تهران شهرستان شهریار ، و ... به شهادت رسیدند . هرنفس بوی سیب می آید از مسیر شلمچه این شبها زنده شد یاد کربلای پنج یاد سربندهای یا زهرا هرکسی پهلویش که ترکش خورد گفت یافاطمه زپا افتاد به گمانم که لحظه ی آخر روی دامان مادرش جان داد میرسد یوی چادر خاکی از کنار تمام پیکرها فاطمیه ، شلمچه ، این ایام صحنه ی کوچه بود معبرها چه پسرها که بی پدرگشتند چه پسرها که بی پدرگشتند رفت گردان و دسته ای آمد رفقا بی رفیق برگشتند هرزمان روو زدم به قافله ها پاسخ آمد برو برو جانیست بهر تسکین درد من خوب تر از بهشت زهرا نیست هرشب جمعه قطعه ی شهدا جای جامانده های جنگ شده دل دنیا گرفته ی ماهم بهر دیدار یار تنگ شده [ جمعه 94/10/25 ] [ 12:9 صبح ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
بسمه تعالی
جز شهادت در راه خدا و پیروزی اسلام هدفم نبوده و به این هدف افتخار میکنم . آیا پنداشتند مردمانیکه واگذاشته میشوند که بگویند ایمان آوردیم و ایشان امتحان کرده نشوند . (سوره عنکبوت ، آیه دو)
با درود و سلام بر سالار شهیدان حسین بن علی (ع) که الگوئی برای ملت ایران بخصوص رزمندگان است ، ما باید درس شهادت را از حسین (ع) و دیگر شهیدان از صدر اسلام تا شهدای ایران یاد بگیریم و با درود و سلام به رهبر کبیر انقلاب که نایب برحق امام زمان که یادآور کربلای حسینی دیگر است ، ما این انقلاب را با کمک و یاری امام زمان بوجود آوردیم حال باید برای تداوم بخشیدن به این انقلاب جان خود را در راهش بریزیم ، اما ای پدر . مادر عزیزم شما هم افتخار کنید که تنها پسرتان را در راه حفظ اسلام و قرآن دادید ، شما نباید از شهادت من ناراحت باشید چون من موقعیکه لباس بسیجی به تن کردم انگار که لباس دامادی بر تن کردم و اگر جنازه نداشتم ، اگر سرنداشتم و اگر دست نداشتم مانند فاطمه زهرا که جنازه ندارد و مانند امام حسین (ع) که سرنداشت و مانند حضرت اباالفضل (ع) که دست نداشت به شهادت رسیدم و یاد آنها را برای شما زنده کردم ، ای مادرم از شما میخواهم که مانند مادر وهب در روز عاشورا که وقتی سر پسرش را برای او آوردند او سر را به طرف کفار پرت کرد و گفت ، سری را که در راه خدا دادم پس نمیگیرم ، باشید و بدانید که من راه دایی ام را ادامه دادم و مرا ببخشید که نتوانستم برای شما فرزندی شایسته باشم ، امیدوارم که مرا مورد عفو قرار دهید و از شما میخواهم که برای من زیاد گریه نکنید که دشمن و ضدانقلاب خوشحال شوند ، ای خواهرانم باید شما کاری بکنید که دیگران از شما سرمشق بگیرند و از شما میخواهم که نماز و حجاب خود را حفظ کنید و شما خواهر کوچکم میخواهم که قرآن را فرا گیرید ، دیگر عرضی ندارم جز عفو و بخشش از خدای یگانه . والسلام
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار جان فدای باوفای این دین و این انقلاب هوای عشق شهادت از سرم ربود هوش (وصیتنامه بسیجی شهید مرتضی فتحی)
[ شنبه 94/8/9 ] [ 1:36 صبح ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
هر گاه نام عباس به میان میآید، همه چیز به ازدحام میآیند. اشکها ازدحام میکنند که دریا شوند؛ دریاها ازدحام میکنند که اشک شوند؛ اشکها و دریاها ازدحام میکنند که طوفان شوند و طوفانها دست به دست هم میدهند تا علم عباس را بر پا نگه دارند. علم عباس، هنوز برپاست. دست عباس هنوز قلم نشده است. دست عباس، همین دستههای عاشوراست که هر سال از هر کوی و برزن، مانند رود خروشان جاری میشوند و کشور به کشور، شهر به شهر، مسجد به مسجد و حرم به حرم، بیرق خونین عاشورا را برپا نگه میدارند. بیرق خونین عاشورا را برپا نگه میدارند، تا رسم مردانگی از جهان برنیفتد، تا رسم وفا در جهان زنده بماند. حکایت عباس، حکایت عشق است؛ حکایت وفاست، حکایت دلدادگی است. مشک عباس، پر از آب نبود؛ پر از آبرو بود. چه غافلند آنان که مشک عباس را تیرباران کردند. آبرو با تیر بر زمین نمیریزد؛ آبرو با شمشیر بر زمین نمیریزد؛ آبرو با شمشیر تازهتر میشود و با تیر زندهتر. آبرو با خون درخشانتر میشود. عباس، با مشک، آب نیاورده است؛ آبرو آورده است. با مشک آبرو آوردن، کار هر کس نیست. با مشک آب آوردن کار هر کسی هست. اما عباس، کسی است که مثل هیچکس نیست.
یا ابالفضل العباس؛ کیست آنکه تو را بخواند و از یاری دستان بریدهات بینصیب بماند؟ کیست آنکه اندوه جاودانه تو را بفهمد و از غم مشکهای پاره پارهات، طاقت از کف ندهد؟ کیست آنکه بلندای قامتت را دیده باشد و آسمان را به چشم حقارت ندیده باشد؟! تو، سقای جانهای تشنهای تو، طراوت باغستانهای مهر و وفایی. تو، روح و ریحان فاطمه زهرایی؛ نه فقط میوه دل امالبنین. عباس، فرزند مردی است که کوهِ رشادت و جوانمردی است. فرزندِ شیر زنی است که به او شیر شهامت نوشاند. کوهمردی که ذرهای از احترام برادرش حسین (علیهالسلام) فرو نگزارد. حسین (علیهالسلام) امام بود و ابوالفضل، برادرِ امامت. حسین (علیهالسلام) ولی بود و ابوالفضل، همرکابِ ولایت. سلام بر عباس، سلام بر غیرت مجسم... سلام بر قامتِ فتوت... السلام علیک یا اباالفضل العباس (ع) [ جمعه 94/8/1 ] [ 4:12 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
از روزی که در نهر جانمان فرات سوز و علقمه عطش جاری ساخته اند،از شبی که در پیاله دلمان شربت گوارای ولایت ریخته اند،دلمان یک حسینیه پر شور است. در حسینیه دلمان، مرغهای محبت سینه می زنند و اشکهای یتیم در خرابه چشم، بی قراری می کنند. سینه ما تکیه ای قدیمی است، سیاهپوش با کتیبه های درد و داغ، که درب آن با کلید « یا حسین » باز می شود و زمین آن با اشک و مژگان، آب و جارو می شود. ما دلهای شکسته خود را وقف اباعبدالله کرده ایم و اشک خود را نذر کربلا، و این « وقفنامه » به امضای حسین رسیده است. صبحها وقتی سفره عزا گشوده می شود، دل روحمان گرسنه عاطفه و تشنه عشق می شود. ابتدا چند مشت «آب بیداری » به صورت جان می زنیم تا «خواب غفلت » را بشکنیم. زیارتنامه را که می بینیم، چشممان آب می افتد و «السلام علیک » را که می شنویم، بوی خوش کربلا به مشام دل می رسد. توده های بغض، در گلویمان متراکم می گردد و هوای دلمان ابری می شود و آسمان دیدگانمان بارانی! الا اى محرم! تو به چشم و دل قهرمانان و آزاد مردان که همواره بر ضد بیداد، قامت کشیدند و در صفحه سرخ تاریخ، زیباترین نقش جاوید را آفریدند، تو آن آشناى کهن یاد و دشمنستیزى که همواره در یادشانى
سر سفره ذکر مصیبت، قندان دهانمان را پر از حبه قندهای «یا حسین » می کنیم و نمکدان چشممان دانه دانه اشک بر صورتمان می پاشد، به دهان که می رسد، قند و نمک در کاممان می آمیزد و این محلول شور و شیرین با درمان عشق ماست و ما نمک گیر سفره حسین می شویم و این است که تا آخر عمر، دست و دل از حسین بر نمی داریم. آنگاه، جرعه جرعه زیارت عاشورا می نوشیم و سر سفره توسل، ولایت را لقمه لقمه در دهان کودکانمان می گذاریم. در این خشکسالی دل و قحطی عشق، نم نم باران اشک، غنیمتی است! خدایا! ما را به چشمه کربلا تشنه تر کن! و تو ای محرم!
تو آن کیمیاى دگرگونه سازى که مرگ حیات آفرین را - به نام «شهادت» به اکسیر عشقى که در التهاب سر انگشت سحرآفرینت نهفته است، چو شهدى مصفا و شیرین به کام پذیرندگان مىچشانى. تو آن خشم خونین خلق خدایى که از حنجر سرخ و پاک شهیدان برون زد. تو بغض گلوى تمام ستمدیدگانى که در کربلا ، نیمروزى به یکباره ترکید و آن خون دل و دیده روزگار که با خنجر کینه توز ستم، بر زمین ریخت. الا اى محرم! تو به چشم و دل قهرمانان و آزاد مردان که همواره بر ضد بیداد، قامت کشیدند و در صفحه سرخ تاریخ، زیباترین نقش جاوید را آفریدند، تو آن آشناى کهن یاد و دشمنستیزى که همواره در یادشانى.
[ پنج شنبه 94/7/23 ] [ 4:10 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
خرداد، می خرامد وآهنگی درحنجره زمزمه می کند گویی خود را برای ترنم ترانه ی آزادی مهیا می کند، سوم خرداد فرامی رسد تا گلبانگ “انا فتحنا لک فتحا مبینا” برگنبد مسجد جامع خرمشهر طنین انداز شود و از خون جوانان وطن لاله های آزادی و آزادگی ایران سر برمی آرود. سوم خرداد ، یادآور دلاور مردی و ایثار شهیدان ، استقامت و پایداری ملت ایران ، شجاعت و شهامت فرماندهان و از خودگذشتگی رزمندگان ارتش اسلام و اوج خداباوری و خلوص امام شهیدان خمینی کبیر (ره) است که فرمود: “خرمشهر را خدا آزاد کرد” روز آزادی خرمشهر، روزی که یادآور فتح فاتحان بلندترین و ناممکن ترین فراز هاست، روزی که فرشتگان بال سترگ و سپید خود را بر زمین گستردند، تا دل های بزرگمردان ایران زمین را به شاهراه ایمان خداوندی اتصال دهند و آنان مژده فتح الهی را در دل به تماشا نشستند. شهر من ! ای شهر پر آوای درد / ای نشان پایداری در نبرد ! گرامی میداریم یاد و خاطره ی تمامی شهدای آزادسازی خرمشهر به ویژه شهید ابراهیم هاشمی که در مرحله اول عملیات بیت المقدس در منطقه عملیاتی فکه به درجه رفیع شهادت نائل آمد . [ شنبه 94/3/2 ] [ 9:41 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
فرازی از وصیتنامه شهید ومن المومنین رجال صدقوا ماعاهدوالله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر وما بدلو تبدیلا حمدوسپاس خدای را که به من نیرو داد تابتوانم در این جهاد بزرگ(اکبر) شرکت کنم وباسپاس ازخدای که چنین پدر ومادری برایم انتخاب کرد که مرا خوب تربیت کردندتامن به این سن رسیده ام. وبا نام پروردگاربزرگ وصایای خود را بدین شرح آغاز میکنم: هدف من از آمدن به جبهه ی حق علیه باطل این است که به ندای هل من ناصراً ینصرنی رهبرم لبیک گفته ودر این جهاد اکبر شرکت میکنم تا ساخته شوم واگرلایق شهادت بودم به شهادت برسم. هدف من این بود که به این امر پی برده بودم که پس ازاینکه درحدود14قرن ازندای هل من ناصراًینصرنی حسین(ع)میگذرد اینک امت حزب ا... بیدارگشته وفریاد لبیک یااباعبدا...الحسین را سرداده وتحت رهبری پیامبرگونه حضرت امام خمینی این نایب برحق بقیة ا...الاعظم امام زمان عجل ا...تعالی فرجه الشریف وهمچنان سیاهیهارا یکی پس ازدیگری زدوده وندای پاک و طنین افکن و روشنی برافروز لااله الاالله و محمدرسول الله درتمام جهان سرداده وهمیشه سفیدیهارا برسیاهیها و الهی هارا بر پلیدی ها ترجیح داده است. «من به جبهه میروم تا امریکا نیاید» گردرسنگرعشق به خون شناو گردم گرپاره وقطعه قطعه پیکرگردم بهتر ز هزار سال که من تسلیم به کفار ستمگر گردم سخنم باتو ای پدرومادر وبرادروخواهرم: اوصیکم بتقوی الله ونظم امرکم شمارا به تقوای خداونظم درکارهایتان دعوت میکنم. [امیرمومنان علی (ع)] تنهاتوصیه من حقیربه شماعزیزان این است که چون من جزجان وازجان بالاترچیزی ندارم که در راه خدا بدهم بدین جهت به جبهه آمدم تاجان خود را به خدااهدا کنم وازشمامیخواهم که ادامه دهنده راه من حقیروتمامی شهدای اسلام از هابیل تا کربلای ایران باشید... فرزنداسلام_حقیرابراهیم هاشمی تاریخ:1361/1/5
آسمان امشب عزادار است باز چشم گردون از غمش تار است باز داغ ابراهیم است و سنگین ماتمی است خواهر زارش چه غمگین است باز هجرت ابراهیم از جمع حزب اله مشکل است جای سرو قامتش صدلاله خونین است باز
ای روشنای خانه امید، ای شهید ای معنی حماسه جاوید، ای شهید
[ جمعه 94/2/11 ] [ 9:16 صبح ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
شهید گمنامی که نامدار شد
شهید احمد شمسی پور که پس از 33 سال گمنامی و پنج سال پس از تدفین از طریق آزمایش DNA هویتش شناسایی شد ، در روز سه شنبه اول اردیبهشت ماه 1394 مورد استقبال خانواده اش قرار گرفت.
شهید احمد شمسی پور فرزند علی اکبر ، متولد هفتم شهریورماه سال 41 و اعزامی از شهریار است که در سال1361 مفقود اعلام . پیکر وی در سال 88 در منطقه عملیاتی سومار کشف شد. وی در دوازدهم مهرماه سال 61 در منطقه عملیاتی سومار و در عملیات مسلم ابن عقیل به شهادت رسیده است.
این شهید بزرگوار 27 اردیبهشت 1389 مصادف با شهادت حضرت زهرا (س) به عنوان شهید گمنام در استان قزوین شهر محمدیه تدفین و به خاک سپرده شده بود.
شهید احمد شمسی پور پس از 33 سال دوری از خانه، سرانجام بازگشت و به انتظار مادر پایان داد. [ پنج شنبه 94/2/3 ] [ 12:12 صبح ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
" تاریخ اسلام جز یک برهه از صدر اسلام جوانانی مثل جوانهای ما سراغ ندارد. " امام خمینی (ره) 16 فروردین سالگرد عروج عارفانه پاسدار رشید اسلام ، شهید محمد هاشمی در عملیات والفجر8 ، منطقه فاو ، گرامی باد.
شهدا ، امام زادگانِ عشق اند که مزارشان زیارتگاهِ اهلِ یقین است .
آخرین وداع فرزند با پدر فرازی ازوصیتنامه شهید: الذین آمنوا وجاهدوافی سبیل الله باموالهم وانفسهم اعظم درجة عندالله واولئک هم الفائزون. آنان که ایمان آوردندوازوطن هجرت گذیدندودر راه خدابه مال وجانشان جهادکردند آنهارانزدخدامقام بلندی است وآنان به خصوص رستگاران وسعادتمندان درعالمند. باسلام به پیشگاه صاحب عصروالزمان(عج)وارواحناله الفداءونائب برحقش امام امت بنیانگذار جمهوری اسلامی وادامه دهنده نهضت حسینی. درابتدابایدبگویم امت شهیدپرور خودمعلمی بزرگ برای ماجوانان بوده وهستندوگفتنی هارا شهداءدروصیتنامه های خویش گفتندوباایثارگری،جانفشانی خودوباگذشتن ازاین دنیای مادی وفانی،راه امام حسین(ع)ونهضت خونین اودردفاع ازدین مبین اسلام راادامه دادندو چگونه زیستن وچگونه مردن رابه ما آموختند.ولی جهت تذکرویادآوری بایدبه حضورعزیزان عرض کنم که این دنیا محل گذر است،امروزنوبت مااست که بایدچگونه بگذریم وبرویم این رفتنهاهم ادامه دارد.اماچه بهتراست که اگر قراراست ازاین دنیابرویم درراه خداباشد. پدرومادرم،همسر،خواهران وبرادرم درشهادتم صبورباشیدوراضی به قضای الهی باشید.به شما سفارش میکنم بازهم مثل گذشته پیرو ولایت فقیه وادامه دهنده راه شهداباشید.این دنیا محل خریدوفروش است که ماعمرمان را می فروشیم وازدست می دهیم،بایدمواظب باشیم که درمقابل این کالای گرانبهاکه هستی و وجودماست چه چیزی درعوض میگیریم،افرادی که غرق درمادیات هستندفکرمیکننددراین دنیای فانی هرچه دارندباخود می برند ولی اینچنین نیست،بایدبرای آخرت توشه جمع کرد.بعضی ها هم درادارات نفوذکرده ظاهری ساخته،کارشکنی،کم کاری ورابطه بازی می کنندوضربه ای بس عظیم به انقلاب اسلامی میزنند.اینهاازصدامیان هم بدترندچون صدامیان رودررو ایستاده ومی جنگند.ازمسئولین محترم تقاضامندم جلوی این افراد وکارهایشان را گرفته تاکسانی که درخط فکریشان کمی ضعف است ونارسائی رابه حساب انقلاب میزنند ،از انقلاب روی برنگردانندو روزبه روز به انقلاب عشق بورزند.کسانی که اینگونه عمل میکنند(دراداره هافسادمیکنند) بدانندکه مدیون خون شهیدان هستند.جوانانی که جان،دست،پای خودرا ایثارمیکنندجهت آبیاری درخت انقلاب است،نه اینکه آنان درادارات به رابطه بازی ودیگرکارهای ناشایست مشغول باشند. شماای خواهران سعی کنیدباحفظ حجاب وکمک درپشتیبانی جبهه دین خودرا اداکنید.وشما ای دانش آموزان حزب اللهی سعی کنیددرخواندن درسهایتان کوشاباشید برای مدرک درس نخوانید،به دانشگاه راه یافته تادرآینده حزب اللهی هادرصدر همه ی امورباشند. درپایان ازتمام امت شهیدپرور،دوستان وآشنایان تقاضادارم هرگونه بدی ازمن دیده اید بخشیده واز همه شماحلالیت می طلبم. «امام ورزمندگان رادعاکنید» حقیر محمدهاشمی 7/1/1365 هیچ چیز همچون شهادت، ترجمان توانایی انسان نیست. میراث شهید ، خاکستر پر و بالی سوخته نیست ، میراث شهید " پرواز " است.
شهادت جویبار و آب باریکه ای است از حکایت آنها که جز لبیک چیزی نگفتند و مظلومانه رفتند .
[ یکشنبه 94/1/16 ] [ 6:21 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
نوروز است؛ نوید بهار را حتی می توان از پشت درهای بسته هم شنید و بوئید، باید پنجره را گشود و سپید شد، باید بر بام عشق برآمد و شهید شد.
سین ندارد ، اما ... دوکوهه سحرگاه نجواهای عاشقانه فکه سجده گاه بسیجیان شرهانی سنگر زخم شقایق ها کانال کمیل سکوی پرواز لب تشنگان طلائیه سه راه شهادت اروند ساحل خونین شلمچه سرداران بی نشان آری ، به حق شهدا حول حالنا الی احسن الحال
نوروزتان مزین به نیکیها ، امید است نوروز سرآغاز رسیدن روزها و اتفاقات خوب و یکی از بهترین سالهای زندگیتان باشد.
[ یکشنبه 94/1/2 ] [ 5:2 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
♥نام زینب (س) را اگر خواهی به هر مکتب کنی♥ ♥باید از راه ریاضی حل این مطلب کنی !♥ ♥عشق منهای ریا تقسیم بر هفتادو دو ...♥ ♥در جوابش هرچه آمد ضرب در زینب (س) کنی ...♥ ثمره پیوند عرشی فاطمه و علی علیهم السلام را که روح و جان پیامبرند، جز پیامبر نمی شناسد و جز او شایسته نام گذاری نیست. و چنین است که می بوید و می بوسد سومین فرزند علی و زهرا علیهم السلام، سومین نوه زیبای خویش را و مینامد او را، زینب. امین وحی او را (زین اب) زینت پدر می نامد و براستی که زینت بودن برای پدر فخر است. اما زینت بودن برای پدری چونان علی علیه السلام که سرور عالیمان، مولای متقیان، برادر و وصی پیامبر، همسر زهرا و برگزیده ترین بنده خداست. افتخاری بس عظیم و بی نهایت و بی مانند. در دامان پر مهر فاطمه در کنار پدر بزرگ، روی زانوهای گرم او می نشیند و گرانبهاترین اندوخته های معنوی را کمتر از پنج سال می آموزد. و گویی او را برای بیش تر از پنجاه سال مبارزه و استقامت فراهم می آورد. زینب خردسال بعد از شهادت جانسوز مادر، حامل رسالت او می شود. اشک می ریزد و در عین حال با صحبتها و سخنرانیهای پربارش، ابلاغ پیامهای ولایت و افشای توطئه های خلافت را عهده دار می شود. زینب کوچک با وجود غم عظیم رحلت پیامبر و شهادت فاطمه علیهم السلام، همواره در مظلومیت و محرومیت می گذراند. اما هرگز تسلیم دشمن نمی شود. آن زمان که پدر خانه نشین بود، این زینب بود که سازش و تسلیم را نمی پذیرفت، و در دوران حکومت پنج ساله پدر نیز آرم نمی نشست و آنچه از دردانة پیامبر صلی الله علیه و آله به ارث برده بود، برای بیداری خفتگان، و آگاهی فریب خوردگان، و هدایت ره جویان به کار میگیرد. بعد از پدر، نوبت به حسن علیه السلام می رسد. و این زینب است که در دورة حساس امامت برادر و سالهای اولیه رهبری امام حسین علیه السلام، به آماده سازی زمینه های قیام می گذراند واین بانوی بزرگوار سهمی شایان در این حرکت همه جانبه دارد. اوج ایمان، شجاعت، ایثار و آزادگی زینب در کربلا هویدا می شود. و نثار فرزند خویش در رکاب برادر، حماسه عشق به امام زمانش را جلوه گر می سازد. و اما شور انگیز ترین فراز زندگانی زینب بعد از شهادت حسین آغاز می گردد. آن زمان که به عنوان کاروان سالار اسیران کربلا، پیام رسان خون شهیدان می گردد و در هر کوی و برزنی و هر مجلسی پرچم دادخواهی بر می افرازد. و همچون پیامبر، با حشمت و هیبت، و زهرا گونه، با صراحت و اعتراضی بس اعجاب انگیز و علی وار، با شجاعت و قاطعیتی دشمن کوب، نقشه های یزید و یزیدیان را نقش بر آب می کند و سرانجام خود نیز فدایی این راه می شود. آرامگاه شریف او در نزدیکی شهر دمشق، کعبه آمال عاشقان است. [ سه شنبه 93/12/5 ] [ 12:58 صبح ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
|
|
|