برادران شهید هاشمی |
عاشورا 1 به جای نواسیران می سراید برای درد انسان می سراید زبانم لال ، دارد روی نیزه سری آهسته قرآن می سراید عاشورا 2 دلش دل مویه های ناب می زد جمالش شانه بر مهتاب می زد کسی با دست هایی که ندارد گره بر زخم های آب می زد عاشورا 3 فرات از لحظه هایش یاس می ریخت کنارش مشکی از احساس می ریخت درون خیمه های بی علمدار ز چشمان حسین ، عباس می ریخت [ دوشنبه 92/8/27 ] [ 7:42 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
|
|
|