برادران شهید هاشمی |
یادتان باشــد لباس مشـــکیام را تا کنید گوشهای از قبر من این جامه را هم جا کنید کاش من در شام تاســـوعا بمیرم تا شما خرجیم را نذر خـــرج ظهـــر عاشــــورا کنید
حضرت امام حسین (ع) فرمودهاند: هر کس به خاطر مصائب ما اهل بیت، قطره اشکی از چشم خود سرازیر کند و یا اشک در چشمانش حلقه زند، خداوند به وسیله ن اشک، او را از عذاب حفظ نموده و در بهشت جای دهد. (بحار الانوار، ج 44، ص 279) حسین، حسین، حسین؛ چه آهنگ دلنشینی دارد این نام؛ چقدر عشق در پس این واژه پنهان است... کیست که او را بشناسد و در پیشگاه غربتش، سر خم نکند؟ کدام مرد است که وامدار مردانگیاش نیست؟ کدام دلی است که از شوق نامش، در سینه بال بال نمیزند؟ کدام دستی است که در مصیبت جاودانهاش، بر سر و سینه نمیکوبد؟ کدام چشمی است که با شنیدن نامش، بارانی نمیشود؟ کدام دینی است که وامدار حسین نیست؟ حسین، او که بیطلوع نگاهش، آفتاب جرئت تابیدن ندارد؛ او که پایداریاش زبانزد همهی کوههای عالم است؛ او که آب، مهریه مادرش بود و در آتش عطش میسوخت؛ او که تندیس مقاومت و آزادگی است؛ او که حیات مرگ، در قبضهی قدرت اوست. و عجیب نیست که سر حسین بر نیزه، کار خورشید در آسمان را بکند؛ مگر بیخورشید، ادامهی حیات ممکن است که بیحسین، ممکن باشد؟ روز عاشورا، شیهه بود و شمشیر؛ هیاهوی نیزهها بود و بیتابی تیرها در چلهی کمان؛ خیمههای شعلهور بود و کامهای خشکیده و های های کودکان خار در پای... اما حسین(ع)، میداند که با هفتاد و دو تن، میتوان هزاران دیوار سنگی را شکست... میتوان آب نداشت؛ اما آبرو داشت... خواب نداشت؛ اما بیداری آفرید... میتوان از حضیض گودال، بر اوج قلههای فتح رسید... محرم، قلمرو حسین است و حسین، فرمانروای بیچون و چرای دلهای بیدار. دلهایی که با ضرباهنگ نام حسین، تندتر میتپند. دلهایی که با یاد خیمههای سوخته، شعلهور میشوند، دلهایی که سرای محبت سیدالشهدای تاریخند. السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین(ع)... حضرت امام حسین (ع) فرمودهاند: هر کس حق بندگی خدا را به جای آورد، خداوند بیش از آنچه آرزو داشته و بیش از حد کفایتش، به او عطا خواهد فرمود. (بحار الانوار، ج 71، ص 184) [ چهارشنبه 92/8/22 ] [ 8:15 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
|
|
|