برادران شهید هاشمی |
اینجا، همه چیز صلواتی بود! رزمنده ها وقتی صلاح هایشان را کنار می گذاشتند، برای جلوگیری از روزمرگی، سرشان را در جبهه گرم می کردند. بعضی با کارهای خدماتی و بعضی های دیگر با ورزش و گعده های دسته جمعی. تصویری که از دفاع مقدس در ذهن خیلیهاست، همان تصاویر رزمندهها با لباس رزم، و سلاح به دست و آرپیجی بر دوش است. اما این، همهی جنگ نبود. رزمندهها هم اوقات فراغت داشتند، کارهای روزانهشان را میکردند و خیلی وقتها که نیازی به جنگ و دفاع نبود، سلاحهایشان را کنار میگذاشتند و میشدند عین بقیه آدمهای پشت جبهه. به کارهای روزانه میرسیدند، ورزش میکردند، مطالعه میکردند. سرو صورتشان را صفا میدادند و بعضیهای دیگر هم هوای همرزمانشان را داشتند و مشغول کارهای خدماتی میشدند. هر کسی با هر مهارتی، تلاش میکرد به رزمندگان دیگر کمک کند. یکی نانوایی بلد بود، یکی کفاشی، یکی خیاط بود و یکی دیگر استاد سلمانی. شاید هفته دفاع مقدس، بهترین بهانه باشد برای روایتهای متفاوت از زندگی مردان شجاع و فداکاری که این حماسه 8 ساله را به نام خود ثبت کردند. عکسهایی که در این مطلب میبینید، روایت متفاوتی از همین ساعتهای فراغت در جبهههاست. بیشتر عکسهای این مطلب، از مجموعههای «فرهنگ جبهه» که در همان سالهای دفاع مقدس منتشر میشد، انتخاب شده است. نانوایی صلواتی، با شاطرهایی که تنور داغ نانوایی شهرشان را رها کرده بودند تا نان تازه و داغ به همرزمانشان بدهند... این هم خیاطی صلواتی. با عکسهایی که خیاط از قهرمانهای زندگیاش، دور و بر چرخ کوچک خیاطیاش نصب کرده است... این هم یک کفاشی صلواتی... ماشینهای دستی اصلاح را یادتان هست؟ ابزار ساده و کوچکی که در بیبرقی، بدجوری به داد میرسید... یک آرایشگاه مدرنتر، البته از نوع صحرایی. با استاد سلمانی که دیوارهای دکان صلواتیاش را هم تزئین کرده... این هم وقتی است که آشپزها دست به کار میشدند تا یک گروهان یا یک گردان را سیر کنند. برای آنهایی که طعم غذاهای جبهه را چشیدهاند، این عکس پر از خاطره است...
فقط یک توپ کافی بود تا بهانه ورزش هم جور شود. حتی با سیمهایی که حکم تور والیبال را پیدا میکردند... زیر یک خم همدیگر را میگرفتند تا برای ضربه فنی دشمن، روحیه بگیرند... این هم قدرت نمایی پهلوانهای ایرانی... نقش محبوب روی کلاه، سفارشی قبل از عملیات... نامه نوشتن از جبهه برای مخاطبان خاص. خدا میداند که همین صندوق کوچک زردرنگ، چه خاطرههایی را در دلش جا داده... [ سه شنبه 92/7/2 ] [ 3:56 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
|
|
|