برادران شهید هاشمی |
من عاشق محمد هستم.... من عاشق انسانی هستم که عاشق همه بود که دلش می گرفت اگر دل یک مورچه می شکست و اشک می ریخت اگر کودکی زمین می خورد من عاشق محمد هستم انسانی که دست هایش میوه های ملکوت را می چید و آغوشش معنای همه مهربانی های عالم بود نان را می بوسید و می خورد و آب را آیینه می کرد و می نوشید من عاشق محمد هستم... چون محمد، حقیقت عشق و عاشق و معشوق است...... [ دوشنبه 93/10/29 ] [ 11:10 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
پیروزی در جنگ هشت ساله ی دفاع مقدس مدیون فداکاری های شهدای بسیاری است که در راه دین از جان خود گذشتند. مطالب زیر بخشی از وصیت نامه ی تعدادی از فرماندهان جنگ است که به شهادت رسیدند:
*شهید همتاز شروع انقلاب در این راه افتادم و پس از پیروزی انقلاب نیز سپاه را پناهگاه خوبی برای مبارزه یافتم ابتدا در گیری با ضد انقلاب و خوانین در منطقه شهرضا (قمشه)و سمیرم سپس شرکت در خوزستان و جریان کروهک ها در خرمشهر پس از آن سفر به سیستان و بلوچستان (چابهار و کنارک)و بعدا حرکت به طرف کردستان دقیقا دو سال در کردستان هستم .مثل این است که دیگر جنگ با من عجین شده است. خداوند تا کنون لطف زیادی به این سراپا گنه کرده و توفیق مبارزه در راهش را نصیبم کرده است.اکنون من می روم با دنیایی انتظار انتظار وصال و رسیدن به معشوق ملت ما ملت معجزه گر قرن است و من سفارشم به ملت تداوم بخشیدن به راه شهیدان و استعانت به درگاه خداوند است تا این انقلاب را به انقلاب حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) وصل نماید و در این تلاش پیگیر مسلما نصر خدا شامل حال مومنین است.
*شهید مهدی زین الدیناولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین(ع) است. هیچ کس نمیتواند پاسداری از اسلام کند در حالی که ایمان و یقین به اباعبداللهالحسین(ع) نداشته باشد. اگر امروز ما در صحنههای پیکار میرزمیم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستیم و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته که به دست شما رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود و زمینه ظهور حضرت امام زمان(عج) فراهم گردد، به واسطه عشق، علاقه و محبت به امام حسین(ع) است. من تکلیف میکنم شما «رزمندگان» را به وظیفه عمل کردن و حسینوار زندگی کردن. در زمان غیبت کبری به کسی «منتظر» گفته میشود و کسی میتواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان(عج). خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادتطلبی میخواهد.
*شهید مصطفی چمرانعشق هدف حیات و محرک زندگی من است و زیباتر از عشق چیزی ندیدهام و بالاتر از عشق چیزی نخواستم. عشق است که روح مرا به تموج وا میدارد و قلب مرا به جوش در میآورد. استعدادهای نهفته مرا ظاهر میکند و مرا از خودخواهی و خودبینی میراند. دنیای دیگری حس میکنم و در عالم وجود محو میشوم. احساس لطیف، قلبی حساس و دیدهای زیبابین پیدا میکنم. لرزش یک برگ، نور یک ستاره دور، موریانه کوچک، نسیم ملایم سحر، موج دریا و غروب آفتاب همه احساس و روح مرا میربایند و از این عالم مرا به دنیای دیگری میبرند. اینها همه و همه از تجلیات عشق است؟ به خاطر عشق است که فداکاری می کنم، به خاطر عشق است که به دنیا با بیاعتنایی مینگرم و ابعاد دیگری را مییابم. بخاطر عشق است که دنیا را زیبا میکند و زیبایی را میپرستم. به خاطر عشق است که خدا را حس میکنم و او را میپرستم و حیات و هستی خود را تقدیمش میکنم؟ میدانم که در این دنیا، به عده زیادی محبت کردهام و حتی عشق ورزیدهام ولی در جواب بدی دیدهام. عشق را به ضعف تعبیر میکنند و به قول خودشان، زرنگی کرده و از محبت سوءاستفاده مینمایند! اما این بیخبران نمیدانند که از چه نعمت بزرگی که عشق و محبت است محرومند. نمیدانند که بزرگترین ابعاد زندگی را درک نکردهاند، نمیدانند که زرنگی آنها جز افلاس و بدبختی و مذلت چیزی نیست و من قدر خود را بزرگتر از آن میدانم که محبت خویش را، از کسی دریغ کنم حتی اگر آن کس محبت مرا درک نکند و به خیال خود سوءاستفاده نماید.
*شهید مهدی باکریخدایا! چگونه وصیت نامه بنویسم در حالی که سراپا گناه و معصیت، و سراپا تقصیر و نافرمانیم؛ گرچه از رحمت و بخشش تو ناامید نیستم ولی ترسم از این است که نیامرزیده از دنیا بروم؛ رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت نشوم. یا رب! العفو . خدایا! نمیرم در حالی که از ما راضی نباشی. ای وای که سیه روی خواهم بود. خدایا! چقدر دوست داشتنی و پرستیدنی هستی! هیهات که نفهمیدم! یا اباعبدالله شفاعت. ای عاشقان اباعبدالله!
بایستی شهادت را در آغوش گرفت، گونه ها بایستی از حرارت و شوقش سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند؛ بایستی محتوای فرامین امام را درک و عمل نماییم تا بلکه قدری از تکلیف خود را شکرگزاری به جا آورده باشیم. [ جمعه 93/10/19 ] [ 11:47 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اندگ، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند … (شهید آوینی)
خوشا به حال دیوارهای کوتاه کوتاه که هنوزهم عکس شهید توی سینه هایشان دارند! خوشا به حال کوچه پس کوچه های باریک باریک که تابلو نام شهید توی دستشان گرفته اند! خوشا به حال درختها که هنوز هم شکوفه هایشان را با نام شهداباز می کنند و برگهایشان را به بوی شهدا طراوت می دهند! خوشا به حال مسجد که هنوز سنگر شهداست و دورتادور پیشانی اش ، پیشابندی از عکس شهدای مسجد پیداست! خوشا به حال گلدسته ها که باز هم در آسمان شهر،سنجاقک نام شهید می پراکنند! خوشا به حال شقایقها و آلاله ها که هنوز به نام شهدا گل میدهند! خوشا به حال کوله پشتیها که هنوز هم یاد شهید می دهند و در رگهایشان نفس شهدا جاری است! خوشا به حال گل که بوی شهید می دهد! خوشا به حال جبهه ها که شهید آبروی آنهاست ! خوشا به شلمچه که نامش به خاطر شهید ،آسمانی شده است ! خوشا به حال خرمشهر که به خاطر شهدا زبانزد دنیاست! خوشا به حال چفیه که یادگار شهید است و اشک توی تار و پودش نهفته! خوشا به حال شهید که همسایه ی دیوار به دیوار مهربانی بی پایان خداست وهم صحبت خدا! ما هیچ وقت با شهداخداحافظی نمی کنیم. ما میخواهیم هر کداممان سایه ی یک شهید برروی زمین باشیم تا اگر برما نسیم بوزد ، به رقص در آییم ؛ واگر آفتاب ایمان بر تنمان بنشیند ،به پرواز درآییم.ما میخواهیم ادامه دهنده ی راه شهدا باشیم. [ جمعه 93/10/19 ] [ 11:30 عصر ] [ مهدی افشار ]
[ نظر ]
|
|
|